مسعود آذربايجانى
در قسمت اول مقاله اشتغال زنان در جامعه خوانديد:
سنتهاى ريشه دار اجتماعى و دينى، زنان را به سوى حفظ اركان خانواده دعوت مىكند، اما هنجارهاى دنياى متجدد (از سوى ديگر) آنان را به حضور هر چه بيشتر در جامعه و همكارى فعال در مراكز اشتغال فرا مىخواند . حال چگونه مىتوان اين دو را با هم جمع كرد؟ و در صورت به خطر افتادن يكى، اولويتبا حفظ كدام است؟
نويسنده در ابتداى مقاله، و براى زمينه سازى پاسخ به سؤالهاى فوق، مواردى از اصول اسلامى را ذكر نمود; كه عبارت بودند از:
الف) تساوى زن و مرد در اصل آفرينش و گوهر اصلى انسانيت (روح) ;
ب) تساوى در وصول به بالاترين مراتب كمال و معنويت;
ج) مشاركت زنان و مردان در مسؤوليتهاى اجتماعى;
د) استقلال اقتصادى زنان و مردان .
از نظر نويسنده محترم، حضور جدى زنان در اداره امور داخلى خانواده، اولويت داشته و اشتغال زنان در مرتبه دوم قرار دارد . ايشان براى اثبات اين مدعاى خويش، در ضمن موارد ذيل، دلايل خويش را بر مىشمرد .
1 - تحليل ساختارى خانواده و توجه به تفاوت نقشها
2 - تفاوتهاى تكوينى زن و مرد
در شماره گذشته، يكى از تفاوتهاى تكوينى (تفاوت زيستى) شرح داده شد و اقسام آن مورد بررسى قرار گرفت . در اين شماره، ادامه ادله اين نويسنده را از نظر شما خوانندگان محترم مىگذرانيم .
ب) تفاوتهاى روانى: تفاوتهاى روانى بسيارى ميان زن و مرد وجود دارد كه از نظر علم روانشناسى به اثبات رسيده است . اين تفاوتها را نمىتوان به سادگى، تنها زاييده تربيت و محيط دانست . بديهى استشناخت و توجه به اين تفاوتها، هر يك از دو جنس زن و مرد و به طور كلى بشر را به سوى سعادت هر چه بيشتر رهنمون مىسازد . تلقين تحميلى زيست مردانه به زن - چنان كه برخى از فمنيستهاى افراطى دنبال مىكردند - نابودى انسانيت و هستى وى را در پى دارد، و روان و جسم او را در معرض هلاكت و بىهويتى و استعدادهايش را به سمت انحراف و نقصان سوق مىدهد . برخى از تمايزات روانى زن و مرد را مىتوانيم چنين برشماريم:
شكلگيرى هويت دختران براى صميميت و در پسران براى استقلال و رقابت و فرديت است . (22) از جهتشخصيتى، زنان از مردان حسودتر و كنجكاوترند . اعتماد به نفس كمترى دارند اما پرخاشگرى در مردان بيشتر از زنان است . (23) علايق زيبايى شناختى، اجتماعى و دينى زنها بيشتر از مردهاست . مردها بيشتر به جنبههاى سياسى و نظرى علاقه دارند و زنها بيشتر به مسائل اخلاقى تمايل نشان مىدهند . زنها با حرارت به بىعدالتى اعتراض مىكنند و نسبتبه آداب و رسوم اجتماعى و ضوابط اخلاقى تلقين پذيرترند . (24)
بر اساس تحقيقات، مردان بيشتر از زنان به امور مادى و اقتصادى گرايش دارند . (25) زن از مرد عاطفىتر است و به روابط عاطفى علاقه بيشتر نشان مىدهد . احساس محبت در دختران بيش از پسران است، اما مردان بيشتر به ارتباط فعاليت مدار توجه دارند و دنياى بيرون را هدف قرار مىدهند و انرژى خود را صرف آن مىكنند . (26)
جنس زن هيجانىتر از مرد است و كيفيت هيجان او نيز با مرد فرق مىكند . بر اساس تحقيقات، پانزده درصد مردان از فشار روانى رنج مىبرند، اين رقم در مورد زنان به 21 درصد مىرسد .
از نظر واكنش در برابر عوامل فشارزا نيز بين دو جنس تفاوتهايى مشاهده مىشود . (27) وابستگى زن به مرد و استقلالخواهى مرد از نظر وضعيت جسمانى يك امر طبيعى است . روان زن به وابستگى گرايش دارد، از تنهايى مىترسد و در ارتباط با ديگران كارآمدتر مىشود و از آن سو، مرد استقلال طلب است; زمانى كه نيازمندى ديگران را به خود دريابد، احساس توانمندى مىكند . (28) به طور كلى، مرد برون گرا و زن درون گراست و اين ويژگى از كودكى در جنس زن وجود دارد . (29)
در ناحيه هيجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن و ميلز» (30) بر روى صدها نفر، تفاوتهاى زير قابل ترديد نيست: تشخص، ستيزه جويى، جسارت، استقامت و پرخاشگرى در بيان احساسات در مردان بيشتر از زنان است . در مقابل، در زنان دلجويى و همدردى بيشتر است و اينان ريزكارتر و از نظر ذوقى حساسترند . مردان به عمليات برجسته، حادثهآفرينى، فعاليت در هواى آزاد و كارهاى مستلزم كوشش بدنى تمايل بيشترى دارند و به ماشين، ابزار و داد و ستد بيشتر علاقه مندند . اما زنان كارهاى خانه، اشيا و اعمال ذوقى، دلسوزى و مواظبت از كودكانو ... علاقه دارند . (31)
ج) تفاوتهاى رفتارى اقتصادى: در زمينه تفاوتهاى رفتارى، ميان زنان ومردان، مطالعات «مردوك» ، (32) از دفاتر بايگانى دانشگاه ييل، توزيع فعاليتهاى اقتصادى بين زنان و مردان را اين گونه ترسيم مىكند:
در 75 درصد از 224 قبيله سراسر دنيا چنين بوده است: مردان به كارهايى مثل گله بانى، صيد ماهى، بريدن درختان، تلهگذارى، كار در معادن، شكار، جنگ و ... مىپرداختهاند، اما زنان به امورى مانند آسياب دانهها، آب كشى، آشپزى، جمعآورى مواد سوختى و محصولات گياهى، دوختن، بافتن لباس، تهيه ظروف سفالى و غير آنها مىپرداختهاند . (33)
«مارگارت ميد» ، (34) با مطالعات مردمشناسى خود، برخى از تفاوتهاى روانى و رفتارى را زير سؤال مىبرد و مىگويد:
در قبيله «مندوگرها» ، مردان و زنان، هر دو افرادى خونخوار و ستيزه جو هستند و بالعكس در قبيله «آراپش» ، مرد كامل مردى است ملايم و حساس كه با زن مهربان و حساسى ازدواج كرده است . بنابراين، در اين دو قبيله، هيچ كدام از اختلاف بين زن و مرد استفاده نمىكردند . در قبيله «چامبولى» شيوه رفتار زن و مرد درستبه عكس شيوه رفتارى است كه در جوامع ما رايج است; زن تسلط جو و بىعاطفه است و اداره كارها به عهده اوست; مرد با مسؤوليت كمتر و از نظر عاطفى وابسته به زن مىباشد . (35)
تحقيقات «مكوپى و جاكلين» نيز مىگويد:
بررسى دقيق بيش از 2000 كتاب و مقاله پژوهشى نشان مىدهد كه بسيارى از فرضهاى رايج، مبنى بر تفاوتهاى جنسيتى بين زن و مرد، افسانهاى بيش نيست . (36)
قبل از همه اينها، «افلاطون» در استدلالهاى خود بر نفى تفاوت بين زن و مرد چنين مىگويد:
هيچ حرفه اجتماعى نيست كه خاص جنس زن باشد يا مرد . استعداد پرداختن به كارها و فنون گوناگون در مرد و زن برابر است و اين كه از جهت نطفه گذارى و زايمان متفاوتند، موجب تفاوت استعدادها نمىشود . پس زنان و مردان بايد از تربيتبرابر بهرهمند بشوند و چون براى مردان تربيت روحى و بدنى را ضرورى شمرديم، پس زنان بايد از هر دو بهرهمند شوند و فنون جنگ را نيز بياموزند تا از هر حيثبا مردان برابر باشند . (37)
در جمع بندى مجموعه تفاوتهاى تكوينى - اعم از زيستى، روانى و رفتارى - ممكن استبرخى تفاوتها را ناشى از فرهنگ و تربيت ويژه بدانيم . اما مىتوان گفت: اولا، شواهد محدود «مارگارت ميد» در مقابل مطالعات وسيع «مردوك» (75 درصد از 224 قبيله دنيا) نتيجه را چندان تغيير نمىدهد . ثانيا، در مورد تفاوتهاى بسيار زيستى كه ناشى از ترشحات هورمونى، ساختمان بدنى، مغز و اعصاب و ... است و همينها آثار و پيامدهاى روانى نيز دارند، مساله كاملا بديهى و روشن است و توصيه افلاطون نيز تحميلى شاق و ناگوار بر طبيعت انسان (زنان) است .
3 . تفاوتهاى تشريعى
اديان الهى نيز در قالب احكام و تكاليف، بين زنان و مردان تفاوتهايى قائل شدهاند . اين تفاوتها به ويژه در اديان زرتشت، يهود و اسلام قابل مشاهده است . از آن جا كه مخاطبان اين نوشته، تعاليم اسلام را به عنوان چارچوبى ارزشى - اعتقادى براى خود پذيرفتهاند . برخى از احكام اختصاصى زنان از ديدگاه اسلام كه اين تفاوتها را آشكارتر مىكند، بيان مىشود: (38)
1 - حجاب يعنى پوشاندن بخشى از بدن مانند موى سر و زينتها بر زن واجب است . (39)
2 - شهادت دو زن معادل شهادت يك مرد است . (40)
3 - سهم ارث زن نصف سهم مرد است . (41)
4 - مرد مىتواند تا چهار زن دائمى اختيار كند، ولى زن نمىتواند بيش از يك مرد را به همسرى برگزيند . (42)
5 - ديه زن نصف ديه مرد است . (43)
6 - طلاق به دست مرد است . (44)
7 - برخى مناصب اجتماعى مانند قضاوت، مرجعيت و ... اختصاص به مردان دارد . (45)
8 - شركت در جهاد براى زنان واجب نيست . (46)
9 - شركت در مراسم مذهبى عمومى مانند نماز جماعت و جمعه، نماز عيد، تشييع جنازه و ... براى زنان واجب نيست . (47)
10 - خروج زن از خانه بدون اجازه شوهر جايز نيست . (48) البته برخى علما، ممنوعيتخروج را در حدى مىدانند كه با حقوق زناشويى منافات داشته باشد .
مجموعه احكام فوق و برخى موارد ديگر (بر اساس ديدگاه عدليه كه احكام تشريعى را مبتنى بر مصالح و مفاسد تكوينى مىداند)، بر عدم لزوم حضور اجتماعى زنان و عدم حضور وسيع در مسؤوليتهاى اجتماعى، تاكيد مىنمايد .
نتيجه اين كه تقسيم وظايف و كاركردهاى موجود در منظومه خانواده به صورتى كه مكمل يكديگر باشند، بر اساس تفاوتهاى تكوينى اعضاى اين سازمان (زن و شوهر) و بر اساس قانونمندىها و هنجارهايى رقم مىخورد كه مبتنى بر تفاوتهاى تشريعى متخذ از تعاليم اسلام است و همينها در حقيقت، الگوهاى مراودهاى را تعيين مىكنند .
4 . اداره مالى خانواده
از ديدگاه تعاليم اسلام، اداره مالى خانواده، به طور كلى، به عهده مرد است:
1 . در قرآن كريم آمده است:
«الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله ...» (49)
مردان سرپرست زنانند به دليل آن كه خدا برخى از ايشان را بر عدهاى ديگر برترى داده و نيز به دليل آن كه از اموالشان خرج مىكنند . پس زنان شايسته، فرمانبردار (همسرانند) و به پاس آن چه خدا براى آنان حفظ كرده، اسرار (شوهران خود) را حفظ مىكنند .
2 . نفقه زن در ازدواج دائمى بر عهده مرد است . منظور از نفقه، مسكن، لباس، غذا، اثاث خانه و ساير مواردى است كه به طور متعارف با وضعيت زن متناسب باشد . (50)
3 . مهر يا صداق (كابين) زن بر عهده مرد است و زن بر اثر ازدواج، مالك آن مىشود و مىتواند آن را از همسر خود مطالبه كند . (51)
4 . تفاوت احكام مالى زنان و مردان در مورد ارث، ديه و غير آنها نيز متناسب با همين وظيفه و مسؤوليت مرد تنظيم شده است . (52)
بنابراين بخش از استدلال نيز، از ديدگاه تعاليم اقتصادى - اجتماعى اسلام، اشتغال زنان به عنوان منبع درآمد براى خانواده توصيه نشده، بلكه به عهده مردان است .
ادامه دارد ...
پىنوشتها:
22 - ژانت، روانشناسى زنان، ص 40 - 39 .
23 - روانشناسى كودك از ديدگاه معاصر، ج 2، ص 423 .
24 - روانشناسى تفاوتهاى فردى، ص 211 و 210 .
25 - همان، ص 423 .
26 - روانشناسى اختلافى زن و مرد، ص 92 .
27 - روانشناسى رشد: مفاهيم بنيادى در روانشناسى كودك، ص 45 .
28 - روانشناسى رشد كودك از ديدگاه معاصر، ج 2، ص 191 .
29 - روانشناسى نوجوانى، ص 134 .
.حح ،ژحدخذ حذچ .ت .1 ،ذحذزحث .30
31 - روانشناسى اجتماعى، ج 1، ص 316، بسيارى از مطالعات و تحقيقات ميدانى داخلى نيز نتايج فوق را به طور اجمالى تاييد مىكند; از جمله ر . ك: محمد بشيرى، «بررسى ويژگىهاى شخصيتى طلاب و دانشجويان» (پايان نامه كارشناسى ارشد روانشناسى بالينى، مؤسسه پژوهشى امام خمينى، 1379) و مسعود آذربايجانى، آزمون جهتگيرى مذهبى با تكيه بر اسلام (پژوهشكده حوزه و دانشگاه) .
.دحرحزسذ .32
33 - روانشناسى اجتماعى، ص 322 .
.ذ،حچحت .34
35 - همان، ص 323 .
36 - زمينه روانشناسى، ج 1، ص 164 .
37 - كتاب جمهورى افلاطون (كتاب پنجم)، ص 450 .
38 - ر . ك: بحارالانوار، ج 103، باب جوامع احكام النساء و نوادرها .
39 - نور/31 و احزاب/59 .
40 - بقره/282 .
41 - نساء/11 و 12 و 176 .
42 - همان/3 .
43 - وسائل الشيعه، ج 19، كتاب الديات، باب 5 .
44 - همان، ج 15، كتاب الطلاق، باب 42 .
45 - همان، ج 18، ابواب صفات القاضى، باب 2 .
46 - همان، ج 11، ابواب جهاد العدو، باب 4 .
47 - همان، ج 5، ابواب صلاة الجمعه، باب 1 .
48 - همان، ج 14، ابواب مقدمات النكاح، باب 79 .
49 - نساء/34 و ر . ك: الميزان، ج 4، ص 367 - 365 .
50 - وسائلالشيعه، ج 15، ابواب النفقات، باب 2و1 .
51 - همان، ابواب المهور .
52 - ر . ك: مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 286 و 285 .
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان شمس آبادی ، خیابان پارس دوم ، مجتمع مریم ، واحد 46
تلفن : 32347879 - 031