دکتر محمد آذربایجانی

اعصاب ، روان و مشاوره


جدیدسال بهره وری ودرامدم

؟برای اینکه دیر فرسودگی

سال نو مبارک

خودتان فرمانده و سکاندار

افزایش بهره وری از خود و

من اصفهان را با انتخاب در

دکترمحمداذربایجانی کیست

اتحاد وهمکاری ما با مقام

حق اصفهان وزاینده رود جر

انتخاب ما الگوی منطقه

من فقط از خدا زن ميخوام

خدایا من زن میخوام دلم گرفته، بعضی وقتها آنقدر دلم میگره و تحت فشار می افتم كه دلم می خواد با تمام وجود گریه كنم دیگه خسته شدم از این همه فشار، از این همه سنت و فرهنگ غلط، از این همه بی توجهی اطرافیان و مسئولان، البته حق هم دارند، خودشان خرشان از پل گذشته و احتیاجات روحی و جسمی شون برطرف شده، چرا دیگه خودشون رو بخاطره ما به زحمت بندازند؟! منم خودم وقتی می خواستم كنكور بدم، مدام به خودم می گفتم بذار كنكورم كه تمام شد، تجربیاتم رو در اختیار بقیه میذارم و كمكشون میكنم راحت تر درس بخونند، ولی كو! اصلا حتی دریغ از یه كار كوچیك كه براشون كرده باشم، پس بیخودی نباید از بقیه انتظار كمك و توجه داشته باشم، خیلی انتظار بیجاییه!!!!!!!!!!!!!!! ولی واقعا دیگه مستاصل شدم ، نمیدونم چه كنم.

آه!!!!!!!!!!!!!!!!!! به خدا این چیزایی كه تو تلویزیون نشون میدن واقعیت نداره ولی آخه مگه احساسات، منطق حالیش میشه؟!!!!!! امان از دست این بزرگترهای نادان و ظاهربین ! حتی مارا هم مثل خودشون كردند، آخه یكی نیست به اینا بگه: باباجون! اگه این احساسات و غرایز از راه درست و عاقلانه و طبق دستورالعمل خدا و پیغمبر اجرا نشه، بدبختی میاره، افسردگی میاره، هزارجور بیماری روحی و جسمی و انحرافات میاره!! خیر ! اصلا گوششون بدهكار نیست كه نیست!!! واقعا برای خودمون متاسفم، با این كه دین و راهكارهای كاملا عملی اون را داریم، دنبال بیراهه و به اصطلاح، راه چاره میگردیم!!! آخه من دردمو به كی بگم ایها لناس! آخوندامون هم كه كاری نمی كنند، فقط یه سری حدیث را تكرارمكررات میكنند، فكر می كنند هنر كردند و مشكل حل شد!

دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون، تو زندگی چقدر غمه، دلم گرفته از همه میگند ما دختر دست گلمونو كه تو پنبه بزرگش كردم، بده به یه پسر آسمون جل بی همه چیز بیكار!؟ مگه بچمونو از سر راه اوردیم؟ بله! بچتونو از سر راه نیاوردید، خیلی هم پاش زحمت كشیدید، حاضر هم نیستید به پسری مثل من بدیدش، ولی حاضرید بدیدش دست پسرای خیابونی!، حاضرید ولش كنید به حال خودش تا از روی نیاز به ابراز و دریافت احساسات و عواطف، نا خودآگاه به هزارچیز نكبت و كوفت و زهرمار مثل، خودآراییی برای جلب توجه دیگران و جوونایی مثل من ، خودارضایی، دوستیهای خیابونی و... تن بده، بعدم كه من بخوام برم خواستگاری با هزارجور مانع تراشی و سخت گیری های پوچ و بی دلیل مانع ارضای صحیح تمایلاتشون بشد! طوری كه نیست! بكنید! نتیجش هم همین میشه كه الآن دارید می بیند، همین قیافه های عجق وجق تو خیابونا، دخترهای مجرد با سن بالا و...، بازم احتیاج هست بگم!؟

تا اسم زن و ازدواج رو میاریم ، بیكاری حالا ازدواج كنی!؟ برو حال كن، فكر میكنی جایی خبریه؟! نه بابا!، اونایی هم كه گرفتند پشیمونند، حالا بیكارید، دغدغه ندارید، بعدا كه ازدواج كنی حسرت الآنتو میخوری، به غلط كردن می افتیا! آره! به غلط كردن می افتیم، اونم چه غلط كردنی! همینه كه این همه جوون بیكار داریم، چون كه انگیزه ای برای كار كردن نیست، اگه هم كسی سر سوزنی داشته باشه با این حرفای شما همش در نطفه خفه میشه میره پی كارش. آه!!!!!!!!!!!!!!! شما با این سیاست های تربیتی تون و دولت هم با بی توجهی به این فرهنگ سازی های مدرك گرایی مدرن، ما را به خودتون وابسته میكنید، خوب استعمار میكنید، بعد هم كه احتیاج به ازدواج، هم دم ، همصحبت و شریكی برای غم و شادیهامون میخوایم، مار را به حال خودمون رها میكنید، ما هم كه مستعمره ی شما و كاملا وابسته، كاری از دستمون بر نمیاد، از اون طرف هم كه خونواده ی عروس، میگه مهریه فلان مقدار، خونه نمیدین كجا، ماشین كجا و...................... خلاصه اگه خیلی دوستت هم داشته باشند، برا احتیاط،- بلاخره دخترشونو از سر راه كه نیووردند!، به قول خودشون با مهریه ی سنگین آنچنان دستی تو پوست گردو می كنند كه واقعا آدم می مونه چی بگه!!!!!!!!!!!!!!!!!

آه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 89/12/6-9:15PM بعضی وقتا خیلی دلم میگیره، فكر می كنم اگه زن داشتم باهاش دردودل میكردم، بهم توجه میكرد، ناراحتی هامو بهش میگفتم، بهم take it easy;)میگفت: منم میگرفتمش تو آغوشمو بهش میگفتم، میدونستی من خوشبخت ترین مرد دنیام؟ چون یه همچین همسری مثل تو دارم! ولی فكر نمیكنم این چیزا عملی بشه، اینا مال فیلماست! آدم زنرا برا چی میخواد؟ برا همراهی تو زندگیش، برا این كه توسختی و آسونی، غم و شادی باهاش باشه، نه بعد از این كه همه ی سختی ها را پشت سر گذاشت، همه چیز بدست آورد، حالا بره زن بگیره!، دیگه این زن به چه دردی میخوره؟!، فقط میشه یه نون خور اضافه، زن وقتی زنه كه تو سختی ها با كسی همراه بشه،اونم بخاطره خود فرد نه بخاطره مال و اموال خودش یا باباش! آخی خدا!!!!!!!!!!!!!! دلم میخواد بمیرم، از این دنیا، آدماش، كاراشون، كارای خودم، افكارمون، رسم و سنتامون،حرفای مردم،رفتارهای غلطمون، تهاجم فرهنگی، وضع اقتصادی، بی ثباتی زندگیمون، بی توجهی به خدا، و ... همه و همه خسته شدم، دیگه حال زندگی كردن ندارم. من زن میخوام، ولی نه كار دارم، نه پول، نه مدرك درست و حسابی، نه وضعیت پایدار سربازی، نه خونه، نه ... خداییش تو دختر دست گلتو حاضر بودی به یه آسمون جولی مثل خودت بدی؟! چقدر مرگ برام شیرینه

خدایا! من لایق این همه نعمتت نیستم! همش ناشكری، غر زدن، بد اخلاقی، گناه، تنبلی و ... دیگه چی بگم! از دستم خسته نشدی؟ بخدا خودم از این همه ناشكری ناراحتم ولی بازم میكنم! تو به من یاد دادی تنها كسی كه تو ای دنیا به فكرده منه، خودتی، تو ای كه از رگ گردن به من نزدیكتری، غمخوار منی، به فكر منی، هرطوری هم كه باشم دوستم داری، وقتی غم و غصه تمام وجودما میگیره، فقط تو به فكرمی، ولی خدایا مناوا بازم زن میخوام، میخوام با یكی حرف بزنم، درددل كنم، كمكم كنه،كمكش كنم، به فكرم باشه، راز دلما بهش بگم، آخه دلم یه وجود فیزیكی میخواد كه باهاش حرف بزنم، لمسش كنم، شالّا میشد خودت یه جوری تو قالب یه آدم بیای پیشم، من كه بهتر از تو ندارم، به دادم برس، دیگه خسته شدم. از بس این دخترا با عشوه و ناز و ادا حرف می زنند، آرایش كرده میاند بیرون، دیگه خسته ام.

كمك 89/12/12 pm6:0 دلم گرفته و فكر می كنم نوشتن بهترین راه برای آرامشم باشه، اگرچه می دانم كه بهتر از آن هم هست و آن قرآن است، خواندن آن، گوش دادن به آن، تفكر و تدبر در آن، خواندن تفسیر آن واقعاً آدما 180 درجه تغییر حال میده ولی با این كه می دونم اكثراً بهش عمل نمیكنم، حالش را ندارم و مطمئنم كه علتش گناهانم، اعمال، افكار و رفتار بدم است  نمیدونم چی بگم، 18/12/89 9:30PM خدایا من كه از دستت راضی نیستم، آخه این انصافه اینقدر مردارا به زنا وابسته كنی،نامرد! تازه مرد با این همه قدرت و ابهت و توانایی باید بره نازه این ضعیفا را بكشه، بخدا انده نامردیه، مگه من چه گناهی كردم كه باید دلم یخواد با یه دختر حرف بزنم، درددل كنم، ابراز و دریافت احساسات بكنم، آقا دلم نمی خواد ولی چیكار كنم كه این دل بیسّاحاب دست از سرم بر نمیداره، دردما به كی بگم، 23/12/89 5:30PM خدایا اگه بدونی چه حالی میشم وقتی یه دختری را میبینم، چقدر دلم میخواد باهاش حرف بزنم، درد دل كنم، بگیرم بغلش كنم، باهام همدردی كنه، بهش نگاه كنم، كمكم كنه، باهام حرف بزنه، ولی آخه با هركسی كه نمیشه دوست شد، اصلا آدم آگه بخواد این كارارو بكنه كه دیگه به كار دیگه ای نمی رسه! همش میشه هوس بازی،منم كه اصلا نه این كارا رو دوست دارم و نه شدنه و اصلا حالشو ندارم پس من این دل وامونده رو چجوری آروم كنم؟

دیگه خسته شدم، اصلا كسی به فكر ما جوونا نیست، چقدر ما بدبختیم كه برا یه چیز طبیعی و عادی مثل این كه همه جوره امكان برطرف كردنش هست و خدا هم راهشو بهمون نشون داده كاری نمی كنیم و خودمون با افكار و سنت های غلطمون دست و بال خودمونو بستیم، چقدر بدبختیم، خاك برسر ما، كاشكی یكی به اینا بفهمونه كه كاسه داغتر از آش یعنی چه؟!، آخه مگه ضرر ازدواج موقت بیشتر از زنا و روابط نامشروع و دوستی های خیابونی است كه ما به وفور تو شهرمون شاهدش هستیم، البته ناگفته نمونه كه برای این كه اسم كشورمون پسوند اسلامی بودن را داره یدك میكشه، خیلی از چیزها را اصلا نباید صداشو دربیاریم،چرا؟!، خوب این كه مشخصه، برا این كه یه وقت اسم اسلام و مسلمون تو دنیا بد در میره، حالا تو كشور چه خبره و مردم به چه بدبختی هایی دچارند و چه كارای اشتباهی می كنند كه كه مهم نیست، مهم اینه كه ظاهر درست باشه، مردم به درك!

چقدر گفتم، گناه نكنم تا خدا كمك كنه و درسما بخونم و پیشرفت كنم تا بعدا یه جوری اسباب ازدواجمون فراهم بشه، ول افسوس كه نه خودمون افسارمون دست خودمونه و نه مردم و دولت مردامون آدم و به فكر ما، از اون جایی هم كه خدا گفته تا خودتون نخوایید و كاری نكنید، من براتون كاری نمی كنم، و یه جای دیگه هم گفته كه، آنچه از بدی ها و شر به شما میرسه تقصیر خودتونه، فكر میكنم حالا حالا ها باید نقدا سماغ بمكیم! بله! خدایا! میشه یه جوری اشتباهای مارا نادیده بگیری و یه كاری برا ما صورت بدی؟! بجون خودت خیلی گیرم، كمك!!! 90/1/6-8:15 AM حتی اگه آدم بهترین دوست دختر ها راهم داشته باشه،هیچ وقت آن دختر نمی تونه آن كاری را كه همسر آدم براش میكنه را انجام بده،چون تنها كسی كه همیشه با آدم هست،همسر آدمه،همیشه كمكت میكنه، همیشه باهات هست،در سختی و راحتی،ناراحتی و شادی.

تنها این همسر آدمه كه میتونه واقعا در وقت احتیاج كنار آدم باشه،چون ازدواج یه نوع التزام و تعهد میاره؛ تنها این همسر آدمه كه وقتی واقعا بهش احتیاج داریم كنارمونه، تنها این همسر آدمه كه می تونه بخاطره طرف مقابل، از خود گذشتگی بكنه، از سود و منفعت خودش برای شاد كردن و كمك به همسرش بگذره، ولی من نمی دونم،چطوری میشه این احساسات را در دوستی های خیابونی یا اینترنتی ایجاد كرد،چرا میدونم!، اصلا نمیشه ایجاد كرد،این غیر ممكنه، می دونی چرا؟، چون مثل ازدواج نیست كه التزام داشته باشه، مثل ازدواج نیست كه مردم بخواند و حتی بتونند، به طرفشون توجه كنند،چون رسمیت نداره، اصولا تنها هدف این نوع روابط بر پایه ی، منفعت شخصی و خودخواهی افراد است، ولی در روابط زناشویی، از اساس مبنا بر از خودگذشتگی و منفعت دوطرفه هست، بخاطره همینه كه ازدواج،اگه موفق و صحیح انجام بشه باعث رشد آدم میشه،حتی به نظر من اگه منجر به طلاق هم بشه باز هم سود داره،چون كه تجربیاتی كه از طریق ازدواج میشه بدست آورد، از هیچ راه دیگری نمی توان بدست آورد، اگه مثبت بهش نگاه كنیم افراد زیادی بوده اند كه از طریق همین ازدواج ،هدفشون را در زندگی پیدا كردند، تونستند رشد كنند و حتی با سرعت تصاعدی؛كم نیستند كسایی كه حتی طلاق گرفتند ولی آنچنان تجربه ای كسب كردند كه با یك عمر تجرد می توان بدست آورد، ولی باید به آن مثبت نگاه كنیم، كه نمی كنیم.

اصلا بحث بحث طلاق نیست،این بدترین حالت موجود است،كه اگه قبل از ازدواج با افراد متخصص مشورت كنیم و با مطالعه ی كتب مناسب و مورد تایید و كاربردی خود را مسلح كنیم احتمال خطا به چند درصد كاهش می یابد،خدا كمك می كند،مطمئن باشید ولی مشكل ما این است كه از ترس طلاق یا اصلا به این راحتی ها ازدواج نمی كنیم یا مهریه ی سنگین و رسوم غلط را الم می كنیم! درواقع داریم میگیم آقا من حاضرم دختر/پسر دسته ی گلم دوست داشته باشه، استمنا بكنه، مشكلات روحی و بهدش هم مشكلات جسمی پیدا بكنه ولی با كسی ازدواج كنه كه خوشبختش كنه،حالا این خوشبختی را كی تعریف كرده و به چه قیمتی بدست بیاد را دیگه ... 27/1/90 -9:5’PM این كه خدا گفته زن و مرد با هم اختلاط نكنند، بهم نگاه نكنند، بهترین مسجد زن كنج خانه اش است، چون احساسات درگیر میشه، این جذابیتی كه زن برای مرد و مرد برای زن داره، چون خود خدا میدونه چی آفریده، همه ی این ها را برای استحكام خانواده گذاشته، ولی ما سوء استفاده می كنیم، چون سیستم افكارمان را عوض كردند و ما هم پذیرفتیم كه مثل غربی ها بی بند و بار باشیم-، البته از نوع افراطی آن، فقط جنبه های منفی و شهوانی آنها را می بینیم.- و بخاطر این احتیاجی كه به همسر داریم و خود را با این افكار غربزده محدود كرده ایم، نشانه های احتیاج، خود را در دوستی ها، نوع لباس پوشیدن ها و ... نشان می دهد. 31

/1/90 ----4:20’PM مشكل اجتماع ما امروزه این است كه با وجود احساس احتیاج به ازدواج، ایجاد رابطه با جنس مخالف و ارتباطات احساسی و حتی جنسی بین افراد فكر می كنیم فردی كه ازدواج می كند باید حتما تماما در اختیار خانواده و همسر و زندگیش باشد ولی این كه او فردی نوجوان است را فراموش كرده ایم=< باعث می شویم كه فرد از زیر بار مسئولیت شانه خالی كنه و ازدواج را به تاخیر بیاندازه. حاضریم نیازمان را سركوب كنیم و دچار مشكلاتی بشویم ولی پا روی اعتقادات و باورهای غلط خود نگذاریم. ما نمی توانیم عوامل سكسی و جنسی را از بین ببریم، ولی میتوانیم افكار و باورهای خود را عوض كنیم.

با تماس ، نظر تون را صادقانه بیان كنید ممنون!


آدرس مطب : اصفهان ، خیابان شمس آبادی ، خیابان پارس دوم ، مجتمع مریم ، واحد 46
تلفن : 32347879 - 031

نظرات کاربران درباره این مطلب :

صادق [ 1394-09-07 ]
سلام دوستان. صادق هستم37ساله از جنوب فارس. بنا به دلایلی که بعدا خواهم گفت تصمیم به ازدواج مجدد دارم.خیلی مهربان باگذشت و دوستی صمیمی و پایه برای کسی که دوستم داشته باشد هستم. اگه دختر یا زن مطلقه ای از سن 23 الی 33 سال هست به این آدرس پیام بده. Zagros0jonoobi@gmail.com

مهدی [ 1394-09-05 ]
کاش منم میتونستم حرف بزنم خالی شم

دانیال [ 1394-09-02 ]
همه ی حرفی که زده بودی تو ذهن و تفکرات شماست اگه شما دنبال کار باشید و یکم حمت کنید به همه چیز میرسی چون خدا دنیا رو واسه بندش خلق کرد و خدا هم همه خوبی ها رو میخواد مهم اینه بندش کدومو میخواد و دنبالش بره .خواستن =شدن است نه توانستن

زهرا [ 1394-08-24 ]
سلام عالی حرف دل همه جوونامونه من فقط از خدا میخوام خودش کمکمون کنه دور وزمونه بدی شده من یه دخترم پدر و مادرم فوت شدن خواستگارام به خاطر همین پا پس میکشن ومیرن فقط از خدا میخوام خودش کمکم کنه

محسن [ 1394-08-03 ]
با سلام. من بیکار بودمو زن گرفتم. خونواده دختره هم مثل ما زندگی کمتر از عمولی داشتند. اونم مثل من پدر نداشت. فکر کردم می تونیم همو تو این سختیا خوشبخت کنیم و رفتم خواسگاری. مامانش گفت دخترم هیچی نمی خواد. بزن سرش و نونشو بده. هیچی نمیگه:-) وا ی وای اگه چیزی می خواست چی می شد؟ از همون روز بعد خواسگاری خواستن ها شروع شد. هم از طرف خانومم هم داداشش هم مادرش. غرور واسه من نزاشتن. خورد و خمیرم کردن. خیلیا اگه جای من بودن طلاقش می دادن. اما ازونجایی که دلسوزی من همیشه زیاد بوده و خودمو بجای طرف مقابل قرار می دم فقط غصه خوردم و به زور صبر. خوب خودم م مقصر می دونستم. تا حدی همون بود که می خواستم. بعد 4 ماه که ارشد قبول شدم کار هم پیدا کردم. اما معمولی. به هر حال الان یکساله کنارر همیم. کمی نگاهش به زندگی منطقی شده. واقعا اکثر زنا احساسی عمل می کنن. اگه بشنون کسی فلان قدر پول داره حتما به این فکر می کنن که شوهرشون بی عرضست. در هر صورت خیلی از این رفتارها برمی گرده به عدم شناخت صحیح از زندگی و نداشتن هدف. خود ازدواج هم هدف نیست. متاسفانه یا خوشبختانه الان بعد ازدواج اطلاعاتم بیشتر شده و اگه اینارو قبل ازدواج می دونستم بیشتر این مشکلات الانم پیش نمیومد.

افی [ 1394-08-02 ]
ظاهرا همه پسرا از بی زنی مینالند و همه دخترا از بی همسری خوب یه راه اشنایی بزارین تا با هم دیگه اشنا بشین مث اون خانمی که فقط براش مرد بودن و فقط اونو برای خودش بخواد مهمه..... خوب چطور باید با چنین دختری اشنا شد؟

montazer [ 1394-07-30 ]
واقعا ناراحتم.منم یه دخترم و واقعا میخوام که ازدواج کنم فقط یه پسر خداترس و باخونواده ی خوب میخوام.با اینکه خودم لیسانسم اما تحصیلات همسرم واسم مهم نیس.چشم به ثروت کسی ندارم اما واقعا ازدواجم به تاخیر افتاده،میترسم حسرت خیلی چیزا تو دلم بمونه.من نمیخوام دنبال دوستیهای پوچ دختر و پسری برم دوس دارم یه ازدواج پاک و الهی داشته باشم.اما خیلی خستم واقعا شاید دید شده.از لحاظ ظاهر و شرایط ازدواج هم کاملا نرمال هستم هیچ مشکلی ندارم اما....اه خیلی خستم.الان بیست و نه سالمه

جاکوب [ 1394-07-17 ]
آفرین الان که این مطلبو می خونم توی خوابگاه، تنها و دل سرد از همه چیز هستم. یک بار شیر شدم و به خانوادم گفتم زن می خوام در حین خواستکاری و از این حرفا مادرم انقدر تو گوشم می خوند که زن بگیری دیگه کلی مشکل خواهی داشت، زن بگیری دیگه خودت باید چرخ زندگیتو بچرخونی و از ما انتظاری نداشته باشی. هر چند حرفاش درست بود ولی ای کاش نمی زد چو تا ازداواج یه قدم مونده بود که با این حرفا ترسیدم و پشیمون شدم. یه جورایی احساس کردم زیر پام خالی شد و با ازدواج دیگه هیچ تکیه گاهی نخواهم داشت. یکی نبود بهش بگه همین میزان که تو دوره مجردی هوامو دارید اگه نصف همینو تو متاهلی داشته باشید برام بسه، بحثم همش به مسئله مالی برنمی گرده بیشتر اون پشتیانی عاطفی هستش.

سجاد [ 1394-07-12 ]
خیلی جالبه! چقد قلم شیوایی داری. 👌 حقیقت رو گفتی!

Arina [ 1394-07-06 ]
باباخب الان شماکه اینجاییدهمه هم قصدازدواج دارید باهم درست کنیددیگه اگه شرایط تون به هم میخوره

Milad [ 1394-07-04 ]
سلام اهل زنجانمو زن میخواهم یه کم کی شاعری هم بلدم 09373049319

roydel [ 1394-06-22 ]
سلام ،امروز اتفاقی اینجا رو دیدم نظراتتونم خوندم،من دختری هستم 24 ساله که ملاکم واسه ازدواج پول نیس پولو در حد یه زندگی معمولی میخوام،بالاخره تو زندگی مشترک باید تلاش کرد تا به چیزایی که میخوای برسی،اگر مورد مناسبی بود البته با ایمان خوشحال میشم بهم پیام بده،roydel.sheet@yahoo.com

علی [ 1394-06-14 ]
این حرفا حرف دل همه جووناست.اما نمی دونم بعضیا انگار اصلا این احساسو ندارند.این کسایین که والدینم به سر من میکوبند.یا جوونایی دهه50 40 به سرم می کوبند.هر طوری به والدین بگی انگار اصلا نمیگی.قبل این که بری خواستگاری حرف خانواده عروسو بهم میگن.کار نداری.خونه نداری.سربازی نرفتی.و.... من یه دانشجوی سال اخرم

محمد امین [ 1394-06-05 ]
ینی میشه یکی که صادق باشه پیدا شه با هم باشیم

مریم [ 1394-06-01 ]
سلام. ممنون از حرفای قشنگتون. شاید کسی باورش نشه من بامدرک فوق لیسانس ، با چهره و وضع مالی مناسب ، حاضرم با ی پسر ک فقط مرد باشه و من و واسه خودم بخواد ، با کمترین توقع ازدواج کنم ، اما نیست!!!!

سجاد [ 1394-05-25 ]
سلام دیگه حرفی با این متن و تمام کامنتایی که به دقت خوندم مخصوصا کامنت خانم شکیبا و آقای بهزاد باقی نمیمونه و حرفی برای گفتن ندارم جز اینکه این حرف آقای بهزاد به نظرم درست اومد ما خودمون باید پیش قدم باشیم و به خانواده وایعیتو بگیم شاید فک میکنین دارم شروور میگم ولی واقعیتم همینه باید یه جوری حالیشون کنیم به خدا ما داریم به گناه میوفتیم و هر گناهی میکنیم یه کپیشو دارن واسه شماها مینویسن با این که بعضی خانواده ها هم حتی اگر بدوننم بازم براشون مهم نیست و اون دنیا هم ما رو و هم خودشونو جهنم میبرن.هییییییی خدایا ناامید نیستیم و راضی هستیم به رضای تو و میدونیم هوای هممونو یه جوری داری من که 18 سالمه هنوز و فکرش برام سخته که یه دختر مثل خانم شکیبا 30 و اندی سالشه و هنوز ازدواج نکرده.به خودت قسم من نمیدونم حکمتت چیه ولی تو که از همه بزرگتری و روحت در بدن ما هست هوامونو بیشتر داشته باش تا لااقل با اینکه همدم و همصحبت نداریم به گناه نیفتیم ولی دلم واسه دخترایی مثل خانم شکیبا خیلی سوخت اونو و بقیه هم بفرست خونه ی بخت.من خودم تازه کنکور دادم و خداروشکر رتبمم خوب شده خدایا فقط ازت میخوام هممونو عاقبت به خیر کنی.کاش ما هم جوونای دوران جنگ بودیم و میتونستیم در راهت بجنگیمو شهید بشیم تا به گناه نیفتیم.هیییییی بازم خدایا شکرت که سلامتی رو بهمون دادی اگه قرار بود معلول باشیم چشمون کور باشه دست یا پا نداشته باشیم چکار میکردیم.خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت همه ی نعمتات و بزرگترینش یعنی سلامتی و ماهم به همین امید زنده ایم و نفس میکشیم.بازم هوای این دختر پسرای مجرد رو داشته باش که اینقد دلشون خونه.خدایا خدا کنه این حرفا رو از ته قلب به خودت زده باشم نه به خاطر خوندن کامنتم توسط بقیه دوستان

یک نفر [ 1394-05-24 ]
آقایان محترم! وقتی شما میاید خواستگاری یک دختر، با خودش که در مورد پول و خونه و ماشین صحبت نمی کنید! پدر اون دختره که در مورد این مسائل با شما صحبت میکنه و یکی هم هست هم جنس خود شما و از پستی و بلندی زندگی خبر داره (البته منظورم پدرهائیه که به یک زندگی ساده و آبرومدانه رضایت میدن و توقع های زیاد ندارن) و میدنه که دارایی داماد باید لااقل در حدی باشه که بتونه از پس مخارج یه زندگی هرچند ساده تو اینهمه گرونی بربیاد! شاید دختر توقع مادی نداشته باشه اما پدر در برابر آیندۀ دخترش احساس مسئولیت میکنه! من خودم خدا شاهده چون از اول تو یه خانواده فرهنگی بودم و سطح مالیمون همیشه متوسط بوده، برای اینده هم توقع زندگی آنچنانی ندارم! چونکه همینطوری راحت ترم و زندگیمو هم دوست دارم! اما خب درک میکنم که بابام هم که از حقوق و وضعیت مسکن خواستگار می پرسه، دغدغۀ اینو داره که زندگی دخترش در حد معمولی و آبرومندانه تأمین شه! همین!

فرشته [ 1394-05-18 ]
سلام.واقعا حرف دل بود،خدایا خودت کمکمون کن،اللهم عجل لولیک الفرج.

صدر [ 1394-05-18 ]
منم زن میخام شرایطشم دارم ولی کسی رو میخام که ملاکش مال و دارایی نباشه که ندیدم تا الان...هیییییییی

s.bozorgi [ 1394-05-07 ]
سلام. عالی بود. من هم گاهی دلم میگیره که چرا تو این همه شلوغی همسری ندارم که منو آروم کنه.اصلا کسی نیست که منو درک کنه.و متاسفانه بنا به فرهنگ غلطمون حتی نمیتونی این درد رو به کسی بگی.حتی اگه بگی به قول فرمایش شما تا از دهن خارج نشده پشیمونت میکنن

نفس [ 1394-05-07 ]
وای یعنی اینقدر بی همسری سخته ، من تو سن 17 سالگی شوهر کردم اصلا نمیتونم این مطلبو درک کنم تازه بعضی مواقع خوشی میزنه زیر دلمو به شوهرم میگم میرم طلاق میگیرم تا آزاد زندگی کنم حالا که اینطوری بهتره بشینم سر زندگیمو شوهرمو دو دستی بچسبم

مبین [ 1394-05-07 ]
آخ....آخ....زدی به خال.......من رسیدم به درجه افسردگی......انزوا.....(بهتر بگم)....آرامش قبل طوفان....وخدانکنه که طوفان آغاز بشه....چون....چون هرچه از دینداری رسته بودم پنبه میشه....برام دعا کنید.....

شاهین [ 1394-05-01 ]
خدایا یا امام زمان دیگه نمیدونم چیکار کنم ملتمسانه ازت خواهش میکنم یه دختر خوبی به منم بدی منم تو سن 24 سالگی آخه چه سرمایه ای میتونم داشته باشم از کجا چجوری

مهدی [ 1394-04-25 ]
دمت گرم گریم گرفت به خدا اصن یه وضیه

رضا آدمی [ 1394-04-14 ]
واقعا حرف دل من بود انگار من نوشتم و همه نظرات رو هم با دقت خوندم و اشک ریختم دلایلی که من تا حالا ازدواج نکردم لیسانس خدمت الانم فوق لیسانس ولی دلیل اصلی قبول نکردن مسولیت و نداشتن کاره یعنی نخواستم هر کاری رو انجام بدم دنبال کار خوب بودم منم 29 ساله هر روز هر شب دعا میکنم ولی واقعا تلاش کردم؟؟؟ قول میدم اگه به جایی رسیدم جوان ها رو فراموش نکنم و مث متاهل هایی نباشم که بعد ازدواج همه چی رو از یاد میبرن با امید الله همه چی درست میشه هر کس به خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد

هومن [ 1394-04-14 ]
من هم موافق موارد بالا هستم ، منم زن ميخوام

امین [ 1394-04-08 ]
بسیار به جا و حرف حساب، ممنون حرفی که از دل بیاد به دل میشینه

بابک [ 1394-04-08 ]
دوستان منم مثل شمام و کاملا همتونو درک می کنم چون خودمم دارم درد می کشم. ولی باور کنید فکر نکنم با ازدواج مشکل ما حل بشه. مشکل ما اینه که روحمونو با فیلمای ناجور س.ک.س.ی و فیلمای عاشقونه داغون کردیم.بیشتر ما به عادت زشت استمنا دچاریم و باهاش خو گرفتیم.اگه حتی با این وضع ازدواج هم کنیم باز این عادت باهامون می مونه چون بعد یه مدت همسرمون برامون عادی میشه(اگه فقط برا این موضوع ازدواج کنیم) . من اول فکر می کردم با ازدواج این عادت ترک می شه ولی با تحقیقی که کردم دیدم افراد متاهل زیادی هستن که با وجود تاهل باز هم خودارضایی می کنن.دلیل اینکه خدا هم کمکمون نمی کنه فکر کنم همینه بیاید تصمیم بگیریم چه دختر چه پسر اول این عادتو ترک کنیم.مطمئنا بعدش درای رحمت خدا به روی هممون باز میشه. ماها وسط گیر کردیم نه کامل میریم طرف خدا و نه کامل می زنیم تو خط هم از خدا می ترسیم هم دوست داریم به نفسمونم برسیم.این همه به حرفای نفسمون گوش کردیم بیاید یه بارم بریم به سمت خدا ببینیم چی میشه. از صمیم قلبم برا همتون خوشبختی آرزو دارم و امیدوارم همه دختر پسرا به هم برسن و تشکیل خانواده بدن.

خسته ام [ 1394-04-06 ]
من که خسته شدم

میلاد [ 1394-04-05 ]
سلام، داداش واقعا حرف دل خیلی از پسرا و دخترا رو زدی. اما دوستان عزیزم صبر کنید،توکل کنید بخدا. مطمئن باشید خدا اونی که میخوایید رو نصیبتون میکنه.

علیرضا [ 1394-04-04 ]
به همه دختر پسرا من همین الان همه نظراتو از بالا تاپایین خوندم درکل همه دارن درست میگن پول امکانات زیبایی و.... همه درسته و تو زندگی لازمه ولی ماتوقعاتمون زیاده خودمو میگم الان 30 سالمه تاحالا دست هیچ دختری رو نگرفتم و لمس نکرده بودم تاهمین چند ماه پیش دختری عاشق من شده و الان باهمیم اما سنش ازمن بیشتره تو عشق و صداقتش شکی ندارم چون ازقبا میشناختمش و تواین مدتم ازش شناخت پیدا کردم اما چه کنم که نمیتونم خودمو راضی کنم آخه من بهش علاقه ندارم توکار خدا موندم ازخدا خواستم مهرشو به دلم بندازه تامنم پامو قرص و محکم بزارم و جلو به خانوادم وبه خودم بگم من میخوامش

جواد [ 1394-03-16 ]
سلام توکل بر الله قدرتمند و توانا که هیچ فریاد رسی نیست جز او بخوانید اسم پروردگارمان را که او بسیار بخشنده و مهربان هست و با قدرت نافذ خود بر هر کاری قادر و تواناست

سبحان [ 1394-03-13 ]
من قصد ازدواج دارم واقعا شرایطشو دارم واسی اشنایی بیشتر ب شماره 09111549102 تماس بگیرید

علی [ 1394-03-11 ]
جانا سخن از زبان ما میگویی

پیش به سوی بهترینها [ 1394-03-09 ]
منم خیلی دوست دارم با یه پسر خوب آشنا شم و ازدواج کنم...ولی واقعا قبول کنید که بی پولی بدبختی میاره تو این زمونه...بیکاری خودش یه بحثه ناپاکیایی که میبینیم هم....دوستایی که میگید زیبایی ...والا من خیلی دیدم خانومایی که با ظاهر خیلی معمولی خوشبخت شدن...من خدا رو شکر ظاهرم خوبه شرایط کلی مناسبی هم دارم ولی نشستم کنار شما زانوی غم بغل گرفتم:(اهل خیلی کارایی که هم سن و سالام مثل اب خوردن انجام میدن هم نیستم شکر خدا ایشالا همه خوشبخت شیم هر چی زودتر

ali [ 1394-03-08 ]
سلام.خیلی عالی بود.

alibaharloo [ 1394-03-08 ]
سلام.خیلی عالی بود.ممنون از اینکه حرف دلمون زدی.

آدینه [ 1394-03-07 ]
داریم به کجا میرسیم بچه ها؟ ما واقعا حالمون بده! ایکاش اینو یه پدر و مادر یه مسئول یه کار راه انداز بخونه... اخوندا بچه هاشون به 20 نرسیده ازدواج میکنن... بعد ما باید نیازمون رو سرکوب کنیم... بدترینش اینه که داری نماز میخونی و به فکر سکسی... واقعا شرم اوره... خدا دلش به حال ما میسوزه. مطمئنم

جوون خسته [ 1394-03-06 ]
گل گفتی... واقعا عالی بود... این درد دو ساله تو وجوده منه.. ولی افسوس

نورا [ 1394-02-24 ]
من یه برادر 33و31 دارم مجردخودمم 29 مجرد چندجارفتیم حتی دوستای خودم ولی خیلی سخت میگیرن نمیدونم من بیشتر ازخودم برااونهاغصه میخورم انشاالله درست میشه توکل برخدا شما پسرهاانقدبه خوشگلی توجه نکنیداگه واقعازن میخواید

لیلا [ 1394-02-17 ]
خیلی عالی بود درد دل همه جواناست شما پسرها که وضیعتتون خیلی بهتر از ما دخترهاست من از سن ازدواجم گذشته تا این سن تونستم جلوی خودمو بگیرم گناه نکنم ولی دیگه نمیتونم واقعا یه یه همسرم نیاز دارم و کسی هم حاضر نیست با یه دختر 35 ساله ازدواج کنه من باید تا کی منتظر بمونم که یکی بخواد بیاد خواستکاری خدایا کمکم کن تا به گناه آلوده نشم بچه ها برام دعا کنید منم برا همتون دعا میکنم.

مبین [ 1394-02-09 ]
داش با نظرت کاملا موافقم.من ۱۸سالمه به این درد مبتلا شدم.موندم بقیه راهو چجور برم.واقعا بریدم.

نورا [ 1394-01-31 ]
ببین داداش گلم همه حرفات منطقی وقبول ماهم مجردیم ولی واقعا اگه بخوای مدام بهش فکر کنی چیزی جز عذاب نبیست نمیدونم چند سالته من خودم اززمانی که حالیم شددوست داشتم ازدواج کنم چون برادرام با زناشون خواهرم بادامادم واقعادر عین نداشتن خیلی چیزها بامستاجری وحقوق کارگری بازم واقعاباهم خوشن وخیلی عاشقن ولی دیدم هرچی فکمر کنم راه به جایی نداره جز نابودی خودم اینو واقعا میگم شعار نیست توکل واقعی به خدا بارعایت همه چی وصبر خودش حلال مشکله باز شما پسرها شاید یه جا خواستگاری بتونین برین ما دخترها چی که با خیال اومدن یه خواستگار سرمیکنیم من که فوقم وعاشق درس پدرم دیگخ نمیذاره دکترا بخونم بخدا خواب میبینم دارم دکترا میخونم ولی چون میگه دکترابگیری دیگه واقعا هیچکس برات نمیاد من دیونه درسم اونم دکترا ولی ببین واز وقتی فهمیدم با فکر کردن چیزی جز اذیت برام نداره واقعا خودموبابا کار خونه وجمع دوستا وتوخونه زبان تمرین کردن وکتاب خوندن تا حد زیادی راحت شدم وواقعا ازخدامیخوام وامیدم دارم وبراهمتونم ازخدا بهترین ومیخوام به بهترین شکل در بهترین زمان شماپسرهعا میدونم شایدخیلی کارها بهتون نخوره با درستون ولی میتویدبا مشغول شدن حداقل خسته بشید وکمتر اذیت شید اگه بخوایم فکر کنیم داغون میشیم ناامیدنشیددرست میشه بیاید توکل کنیم وصبر داشته باشیم

یک پسر تنها [ 1394-01-31 ]
24سالم بود عاشق شدم . عشقی که واقعا عشق بود نه هوس چون هنوزم همون حسی رو دارم که روز اول دیدمش . ی دانشجوی مهندسی عمران بیکار که تنها چیزی که داشتم علاقه بهش بود علاقه ای تا الان موند تا بشه نفرت . وقتی گفتم واسه همیشه مال من باش و زنم شو پوستخندی زدو گفت با تاکسی میخوای منو ببری تو خونه اجاره ای ؟؟؟؟ برو هروقت پول داشتی بیا تا ببینم چی میگی . منم رفتم تا الان . الانی که 32سالمه . یکم نسبت به اون موقع عوض شدم ینی چیزایی که اون موقع نداشتم الان دارم وچیزایی که اون موقع داشتم الان ندارم . الان ماشین خوب دارم و تو تاکسی نمیشینم . به جای ی اپارتمان همزمان چندتا ساختمون چند طبقه دارم میسازم و دیگه مستاجر نیستم اما دیگه حس ندارم دیگه قلب و احساسات و عواطف ندارم . من به چیزایی که اون میخواست رسیدم اما بدون اون . میتونست الان صاحب همه چیز من باشه اگه فقط 8 سال خودمو فقط خودمو میخواست . میتونست الان تو اغوش من باشه نه پسرای خیابونی که اونو سوار ی ماشین گرون بکن و برای ی شب اونو بخوان

رویا [ 1394-01-27 ]
سلام خوبی؟ نمی دونم الان که نظر می ذارم زن گرفتی یا نه ! البته اگه زن هم گرفته باشی ، هزار نفر دیگه هستن که حرف دلشون همینه ! خب چیکار کنیم جانم؟ منم الان 31 سالمه ، دختر هم هستم . دوره زمونه بدی شده ! بعضی وقتا به خودم می گم کاش این فیزیکدانا دستشون می شکست اینترنتو اختراع نمی کردن ! به خدا! دنیای نت جوونا رو بدبخت کرده... نیازشون رو با نوشتن حرفای سکسی تو چت روم ، رفتن تو سایتای همسریابی که واقعا بی فایدس ، وقت گذروندن برای تماشای فیلمای پورن و این چیزا برطرف کنن ! اگه این چیزا نبود ، اگه نت نبود آدما از این زندگی مجازی چرت رها می شدن و می رفتن تو دنیای واقعی نفس می کشیدن ، آدمای واقعی رو می دیدن ، واقعی عاشق می شدن و غیره . البت تو جامعه هم هستیم ها نه که زندگی مون کاملا مجازی شده باشه اما توی جامعه دیگه حرفمون رو نمی زنیم و دیگه دنبال عشق واقعی نیستیم. ترسامون رو پشت مانیتور پنهان می کنیم اینجوری خیلی راحت تره . من اولین بار تو نو جوونی شاید 14 سالگی عاشق شدم ، بله عاشق پسر همسایه ! اونم از نگاهاش معلوم بود که ازم خیلی خوشش میاد ولی خب اون موقع ها سال شاید 1377 بود، می دونی که اون موقع ها کلمه ای به اسم دوست دختر یا دوست پسر اصلا باب نشده بود بعدن بود که رایج شد. خب تکلیف این عشق چی شد؟ چه می دونم ! دبیرستانی شدم و به فکر کنکور و درس افتادم خیلی از دوستام اون موقع شوهر کردن الانم نگا به زندگیشون می کنم می گم همون بهتر که شوهر نکردم تو 18 سالگی . بعدم دانشگاه ، اونجا هم خیلی از دوستام شوهر کردن ( تقریبا آخرای لیسانس 80 درصدشون شوهر کرده بودن حالا یا تو دانشگاه یا با فامیل ) منم به فکر کنکور فوق بودم و خب گه گاهی هم از بعضی پسرای دانشگاه خوشم می اومد ولی خب اهل دوستی نبودم و طرف هم اصلا نمی فهمید که من خوشم اومده ازش و یا اینکه پا پیش نمیذاشت. فوق داشتم می خوندم گفتم سنم داره بالا میره ( هنوز نیاز شدید حس نمی کردم ) رفتم سایت همسریابی عضو شدم ، یه چن نفری بودن که خب شرایطشون به نظرم مناسب بود قرار گذاشتیم همو دیدیم و خب کات کردیم تو همون دیدارای اول ( چون طرف توی دنیای مجازی همیشه جذاب تره و واقعیت ها همیشه تو ذوق می زنن ) . بعدم یه مدت بی خیال سایته شدم پایان نامه دادم . آخرای فوق باز رفتم سراغ سایت یکی پیدا شد از بندرعباس ( منم تهران بودم اون موقه ) ، نمی دونم چی شد عاشق هم شدیم خیلی هم درگیری داشتیم ( تلفنی ) و بالاخره بالا پایین زیاد بود تو رابطمون اما ادامه داشت (اون موقع 26 سالم بود الان 31 سالمه ) خلاصه فوق گرفتم و اومدیم شهرستان . اینجا شدم استاد دانشگاه ( حق التدریس البته ، از کارم هم راضی نیستم چون حقوقم خیلی پایینه ) . هنوز هم با اون اقا در ارتباطم ، فقط هم تلفنی ها ( آره خیلی خنده داره 4 ساله که حتی بدون اینکه یه بار همو از نزدیک دیده باشیم این رابطه مسخره رو ادامه دادیم ) . تازه اینو بگو ، این اواخر یعنی بعد 4 سال تازه بهم گفت زن و دوتا بچه داره ( هه ) در صورتی که توی سایت ازدواج نوشته بود مجرد! می بینی تو رو خدا ، بعضی مردا خیلی نامردن ! 4 سال از زندگی یه دختر کم نیست. من تو این مدت دیگه به امید این طرف به کیس های دیگه فکر نمی کردم حتی یکی دو تا خواستگار رد کردم ( واقعا که احمقم ) . بعدش رابطم باهاش قطع شد . هی پیام می داد که من زنمو نمی خام الان با من زندگی نمی کنه و این حرفا ! گفتم تو یه دروغ گویی که 4 سال زندگی منو سوزوندی . گفت عاشقتم و خودم هم گیر کردم تو این شرایط ، اگه می خاستم تو سایت حقیقت رو بنویسم کسی رو گیر نمی آوردم . خلاصه گفتم برو گمشو. بعد دوباره این دل لعنتی قبول کرد ادامه بدم ( اونم منی که اصول اخلاقیم بهم اجازه نمی ده تو زندگی یه مرد متاهل باشم ، اما هی گفت من می خام طلاق بگیرم و زنم الان سه ساله با من زندگی نمی کنه و منم خر شدم ) . الانم که اینا رو می نویسم یه آدم بی تکلیفم . سر گردون و حیرون توی زندگی. یه ماهی می شه که آقا حتی اس ام اس هم نمیده و جواب تلفن هم نمی ده . منم پیام دادم گفتم برو دیگه بر نگردی . بله ! اینم زندگی ما ! جالب بود نه ؟ من واقعا الان دیگه نیاز دارم ( هم احساسی ، هم جنسی هم همه جوره به یه همسر تو زندگیم نیاز دارم ) . از زندگی با خونواده خسته شدم . از اینکه مادرم حتی تو این سن هم که هستم می خاد بگه تو بلد نیستی آشپزی کنی ناراحتم . از اینکه سلیقه من با سلیقه مامانم جور نیست اما چون اون خانوم خونه ست باید طبق سلیقه اون کاراا انجام بشه متنفرم و به تنگ اومدم. دلم آرامش می خاد . دوس دارم تو خونه خودم باشم . مستقل باشم . مجبور نباشم با فامیلایی که میان مهمونی ( و همسن مادرم هستن ) رفت و آمد داشته باشم اما مجبورم تحمل کنم چون تو یه خونه زندگی می کنیم. دلم می خاد شوهر داشته باشم و برم یه جای دور از همه دوستام ( که گه گاه زنگ می زنن و می گن بچه دار شدیم و تو چیکارا می کنی ) فرار کنم برای همیشه ! دلم می خاد این کابوس تنهایی تموم شه ! بذار این آخری رو هم بگم که خالی بشم ( تا حالا نگفتم برای کسی ) ! دو ساله که بعضی شبا خود ارضایی هم می کنم ، اولین بار توی 18 سالگی یه فیلم پورن دیدم توی کامپیوتر خواهرم اما خیلی خودار و باایمان بودم ، هی کنترل کردم هی هی هی کنترل کردم تا دو سال پیش دیگه نشد ! الان دو سالی هم هست که نمازم نمی خونم دیگه ! من اگه بخام صادق باشم از همون موقه که سایت همسریابی می رفتم شروع کردم به دعا کردن خالصانه برای پیدا شدن شوهر مناسب اما خب دعا هم کارساز نبود ( شاید یگید خالصانه نبوده ، نه جانم من خیلی هم پاک بودم تو تصورت هم نمی گنجه که چه آدمی بودم ! ) . خلاصه همین قضیه باعث شد ایمان هم بر باد بره ! بله ! اینم شد وسیله امتحان ما و ما هم شکست خوردیم ( البته بعد کلی مقاومت صبورانه ) . خب حالا این استاد دانشگاهی که کارش شده حفظ ظاهر ! بعضی شبا خود ارضایی می کنه ! اما هنوز کارش به چت سکسی نکشیده و خواستگار درست و درمون هم نداره چیکار باید بکنه ؟ چه عاقبتی برای من پیش بینی می کنی؟ شاید یه روزی هم رفتم و چت سکسی هم کردم ( البته الان آتیشم به خاطر بالا رفتن سن یکم خوابیده ) ولی خب اگه تا 35 سالگی شوهر نکنم ، همینجا اعلام می کنم که سراغ اون کار هم می رم چون واقعا خسته شدم از این شرایط ! دیروز باز رفتم سایت همسر یابی ثبت نام کردم و دیدم مث سابق حوصله این داستانا رو ندارم ، حوصله کشیدن ناز مردای 40 ساله رو ندارم ..... تو این سایتا ، مردا معشوقای داستانن و زنا عاشقای قصه ! زنا باید ناز بکشن به خصوص اگه سنشون بالای 30 باشه .... چی بگم دیگه ! امروز خیلی هم کار دارم ولی خب تو نت سرچ کردم ( من شوهر میخام ) این سایت هم بینشون بود و درد و دل ها رو خوندم و گفتم منم بنویسم تا خالی بشم ! اینم قصه ما ، یه آدم سرگردون توی زندگیش که هنوز به آرامش نرسیده و شاید روزی که به خاک بسپرنش به آرامش برسه ( البته اگه دنیای دیگه ای وجود داشته باشه ، که باید بی خیال این آرامش هم بشم با بار گناهام ) ! هی اشکم هم در اومد این آخرای قصه .... آقا دمت گرم ، دلت پر نور ! امیدوارم تا الان ازدواج کرده باشی و البته یه ازدواج خوب نه پر از دردسر ! دمت گرم واسه حرفایی که زدی ! منم برم که به کارام برسم دیگه البته اگه فکر و خیالای زندگی اجازه بدن بهم

سید کاظم [ 1394-01-16 ]
حرف دل من وهمه هم سن وسالهای مجردم روزدی خیلی حرفاد قشنگ بود خدارا شکر که تودنیا حرف درست دیده میشه از شما هم بابت این نوشته ها ممنونم به امید ظهور

فاطمه [ 1394-01-15 ]
سلام خدایا. اینهمه پسرای مجرد واینهمه پسرای. مجرد خدایا خودت واسطه بشو و

محمد مهدی [ 1394-01-11 ]
بسم الله الرحمن الرحیم داداش گلم سلام من درکت میکنم چون همین حرفا رو تا حدودی من قبلا با عقلم بهشون رجوع کردم . به خدا دخترایی هستن که قانع باشن و بتونن کنار ما پسرای فعلا بی پول دووم بیارن ولی مشکل اصلیه ما اینه که اولا هدف مون رو توی زندگی بدونیم یعنی بدونیم بعد از امر ازدواج چی کار میخوایم بکنیم و برناممون برای زندگی چیه ّ. دوما شما خودت باید دنبال یه دختر خوب بگردی ( البته اگه خانواده کمک نمیکنن ) و با منطق با پدر اون خانم صحبت کنین . ما باید تلاشمون رو بکنیم و بقیه اش توکل به خدا اللهم عجل لولیک الفرج

ثرىا [ 1394-01-03 ]
سلام وخسته نباشىد ضمن تبرىک سال نو امىدوارم هميشه در تمام امورات زندگى موق باشيد مطالب شما بسيار عالى بود در واقع مشکلات جامعه امروزى را به زبان ساده وزىبا بيان کرديد ولى به نظرمن تربيت و روابط در خانواده هم رکن اصلي در حفظ سلامت جامعه است

سهراب [ 1393-12-28 ]
خيلي طولاني بود همش رو نخوندم.اين حرف كه آدم زن رو ميخواد كه تو سختي و آسوني كنارش باشه نه اينكه وقتي همه چيزش تكميل شد بره ازدواج كنه خيلي به دلم نشست،ولي شايد من خيلي از محدوديت هاي بقيه دوستان كه نظر گذاشتن رو نداشته باشم،با اين حال يه چيزي يا يه حسي تو خود من هست كه مانع ازدواجم ميشه.ميخوام بگم همه چيز محدوديتهاي اجتماعي نيس،خود آدما بايد يه خط قرمزي داشته باشن تا باعث بدبختي خودشون و يه نفر ديگه نشن!! من با اينكه ٢٥ سالمه و هيچ دوست دختري ندارم(درحالي كه خيلي از دوستام فكر ميكنن دور و برم خيلي شلوغه) بازم دلم ميخواد دستم تو جيب خودم باشه بعد ازدواج كنم... همه ي اين احساس هاي عاطفي و ... رو هم كه گفته شد دارم و درك ميكنم!

برای متن پیام فقط از حروف فارسی استفاده کنید .
این فرم صرفا جهت دریافت نظرات ، پیشنهادات و انتقادات کاربران در مورد مطلب فوق میباشد .
به سوالات پزشکی در این بخش پاسخ داده نمیشود .
از ارسال پیام های تبلیغاتی در این بخش خودداری نمایید .
حداکثر طول مجاز برای متن پیام 500 کاراکتر است .
نام و فامیل :
تلفن :
ایمیل :
متن پیـام :
بیماری صرعچطور نامزد ریاست جمهوری یازدهم اسفندنماینده شمارويكردي نو به پيشگيري ازپیشگیری ازاعتیاد و مبارزحاکمیت حقتعالی حق سالاریآمیزش جنسی در فقه اسلامیآیا هنوز هم کسی هست بگویدشیشه خطرناکترین ماده مخدصرع و دلایل صرعصرع و درماناثرات شیشه و کراکسالم سازی مجلس کار یک پزشخدا ومردم اصل نظامندمجلس دوازدهممجلسمردم ایران شاد باشیدصدا وسیمای سایتمشاورهسوالات پزشکیمراحل رسیدن به خواسته ها ایمان ، نیرویی که کوه هاررای شما ملت به من امانتی افرادموفق چه ویزگی های ماسلام :حوزه - دانشگاهاز وابستگی به وارستگیاآیا میدانید من کاندید ممقالات انگلیسیپیامهای کاربرانمطالب و مقالاتراههائی برای تصمیمگیری دزوجهای خوشبختراه حل آسيبهای اجتماعی اکی دیر میشه ؟وضعیت اعتیاد در ایرانخانواده و اعتیادهیچ وقت هیچ چیزوهیچ کس راتنها مرجع مجاز برای صدور رويكردي نو به پيشگيري ازسایتهای دیگرعوامل خطر در ابتلای اعتياعتیاد از دیدگاههای متفاصفحه اصلیاعتیادآیا جدائی همیشه بهترین رمنافع درمان اعتیاد با متاختلال جنسی در مرداناعتیاد و مشروبات الکلی