انسانشناسان در قرون گذشته، انسان را «مستوى القامه»، «ابزار ساز» و «سياست ورز» تعريف مىكردند، ولى امروزه او را «دين ورز»(3) مىشناسند، زيرا مطابق جديدترين پژوهشهاى جامعه شناختى، چه در افريقاى جنوبى و مكزيك كه تقريبا توسعه نيافتهاند و چه در آمريكا كه از پيشرفتهترين جوامع بشرى از نظر فرهنگ مادى محسوب مىشود، بيش از 95% انسانها به وجود خداوند ايمان دارند (الياده، 1374). اين واقعيت نظريهاى را كه مدعى بود با پيشرفت اجتماعى و افزايش رفاه مادى، دين و انديشه دينى انحطاط مىيابد باطل مىكند. دليل ديگر براى دينورز بودن سرشت انسان، اين است كه محققان، هيچ قومى از اقوام بشرى را نيافتهاند كه ديندار يا به هر حال صاحب نوعى دين نبوده باشد (الياده، 1374).
شايد عصر ما، دوره بازگشت و بازنگرى به دين باشد. دو قائمه بزرگ مادّيگرى و مادّىنگرى يعنى پوزيتيويسم (در زمينه انديشه و علم) و ماركسيسم ـ كمونيسم (در عرصه عمل، اقتصاد و جامعه) شكست خورده است و بشريت رنج ديده امروز فرصت تأمل در معنويات و بازگشت به سنتهاى معنوى را پيدا كرده است. نمونه بارز آن بازگشت مردم به دين در جمهوريهاى سابق شوروى است كه به قول مجله تايم علاقه به پژوهشهاى دينى احيا شده و خدا در حال بازگشتن است (پترسون و ديگران، 1376).
انديشه دينى و دينپژوهى در قرن نوزدهم مخصوصا قرن بيستم ترقى و حتى تعالى شگرفى يافته است. يكى از اتفاقات جالب توجه قرن بيستم در خصوص انديشه دينى اين بود كه دانشمندان بزرگى چون پوانكاره(4)، ادينگتون(5)، ماكس پلانك(6)، اينشتين(7) و هايزنبرگ(8) در عين آنكه مجذوب پوزيتيوسيم نشدند، شخصا ديندار يا به نوعى معتقد به حقايق دينى بودند و اين امر براى عامه مردم كه پيشرفت علمى را با دين و ديانت مخالف مىدانستند، مايه تأمل و عبرت بود.
امروزه دينپژوهى به شيوه علمى و با استفاده از روشهاى متبّع در علوم اجتماعى و علوم انسانى و حتى علوم طبيعى از پيشرفتهترين تحقيقات رشتههاى آكادميك است. پس از شلاير ماخر(9) و امثال ويليام جيمز(10)، دين پژوهانى چون رودلف اتو(11)، فاردر ليوو(12)، مير چاالياده و متكلمان و كلامشناسانى چون برونر(13)، بارت(14)، بولتمان(15)، تيليش(16)، جان هيگ(17)، و كونگ(18) به عرصه آمدهاند كه آثار و آرائشان تأثيرى درازدامن و دراز آهنگ بر فكر دينى و دينپژوهى در قرن حاضر به جاى گذارده است. در اين بين دلبستگى و علاقه پژوهشى روانشناسان بزرگى چون آلپورت(19)، يونگ(20)، فرانكل(21) و ديگران نيز در دين قابل توجه است. آثار دينى و دينپژوهى كه در غرب به طبع مىرسد، از نظر كمى و كيفى قابل توجه است. اين كتابها به سه زبان انگليسى، فرانسه و آلمانى منتشر و سالانه به حدود دو هزار عنوان كتاب اعم از مرجع و عادى بالغ مىشود. از جمله اينها دائرة المعارف دين و اخلاق(22)، ويراسته جيمز هيستينگز(23)، و نيز دائرةالمعارف دين(24)، ويراسته مرچاالياده در 16 جلد و حدود 8000 صفحه است.
در اين پژوهشها روىآوردهاى متفاوتى به دين وجود دارد كه از جمله مىتوان به روىآوردهاى تاريخى، روانشناختى، فلسفى، اجتماعى، ادبى، زيبايى شناختى (انواع قالبهاى هنرى)، اخلاقى، مقايسه تطبيقى اديان و نگرش شخصى به دين (به عنوان يك راه خاص رستگارى براى شخص) اشاره كرد (هيوم، 1369).
تحقيقات در زمينههاى مختلف مذهبى، از جمله ميزان مذهبى بودن، نياز به مذهب، تأثير آن بر سلامت جسمى و روانى، مقابله با تنيدگى در سطوح مختلف سنّى، مراقبتهاى بهداشتى، سلامت اجتماعى و ... به ميزان قابل ملاحظهاى افزايش يافته است. بهطورى كه امروزه دهها كتاب و مجله در زمينه دين و كاربرد آن در زندگى انسان منتشر مىشود. براى مثال مجله مذهب و پزشكى (هارلى، 1985 به نقل از لوين، 1994)؛ مذهب و سالخوردگى (فيچر، 1982 به نقل از لوين، 1994)؛ روان درمانگرى در چارچوب مذهبى (پروپست، 1988)؛ مذهب و روانشناسى (جونز، 1996)، خدا در ناهشيار (فرانكل، 1975) و... . رويكرد دانشمندان به اين موضوع بيانگر اهميت روز افزون مذهب در زندگى بشر امروزى است.
روىآورد دانشمندان در دوره رنسانس و پس از آن چارچوبى كمّى و تجربى را بر همه علوم و از جمله روانشناسى تحميل كرد. توجه روزافزون به پرسشنامهها و آزمونها در عرصهها و شاخههاى مختلف روانشناسى نيز حاكى از پذيرش علمى و روشمند همين پارادايم در روانشناسى است. در اين پژوهش درصدديم با تهيه «آزمون جهتگيرى مذهبى» گامى هر چند كوچك در جهت علمى كردن و كمّى سازى مطالعات دين پژوهى برداريم. ما در اين روند براى تهيه ابزار سنجش، يعنى آزمون يا مقياس علمى از دستاوردهاى روانشناختى بهرهمند مىشويم و براى تأمين محتواى پرسشنامه كه جهتگيرى مذهبى را فعليت و عينيت خارجى مىبخشد بر اديان بزرگ جهان و بويژه بر اسلام تأكيد و تكيه مىكنيم.
ابتدا مبانى نظرى دين، و آزمون مذهبى و در ادامه روش تحقيق و تحليل آمارى را بيان مىكنيم و در انتها به نتايج تحقيق مىپردازيم.
1) مبانى نظرى
1ـ1) تاريخچه اديان: دين، وجه اصلى امتياز بشر است. تا كنون هيچ حيوانى نشانهاى از وجود حيات دينى در خود بروز نداده و يا هيچ كارى نكرده است كه بتوان آن را به عنوان تمهيدى براى زندگى پس از مرگ او به حساب آورد. به عكس در تاريخ بشر نمىتوان هيچ قبيلهاى يافت كه به گونهاى دين نداشته باشد، حتى بوته كاران نواحى مركزى استراليا و هنديهاى پاتاگونيا(25) كه داراى ابتدايىترين اشكال موجود زندگى بشرى هستند نيز به نوعى به عالم ارواح اعتقاد دارند و به نوعى پرستش مىكنند (هيوم، 1369).
دينپژوهان معمولاً اديان را در سه بخش: اديان ابتدايى، اديان باستان و اديان پيشرفته تقسيم مىكنند. با بررسى و مطالعه تاريخى و تطبيقى اين اديان و همچنين اديان بزرگ جهان مانند زرتشت، يهود، مسيحيت، اسلام و اديان شرقى و هندى اين نتيجه به دست مىآيد كه عناصر مشتركى در آنها وجود دارد كه مىتوان از آن با عنوان «جهتگيرى مذهبى عمومى» ياد كرد. برخى مانند استاد مطهرى با تعبير مشابهى اشاره به دين واحد يا اشتراك اديان دارند: «از نظر قرآن دين خدا از آدم تا خاتم يكى است. همه پيامبران اعم از پيامبران صاحب شريعت و پيامبران غير صاحب شريعت به يك مكتب دعوت مىكردهاند. اصول مكتب انبيا كه دين ناميده مىشود يكى بوده است. تفاوت شرايع آسمانى يكى در سلسله مسايل فرعى و شاخهاى بوده كه برحسب مقتضيات زمان و خصوصيات محيط و ويژگيهاى مردمى كه دعوت مىشدهاند متفاوت مىشده و همه شكلهاى متفاوت و اندامهاى مختلف يك حقيقت و به سوى يك هدف و مقصد بوده است. ديگر در سطح تعليمات بوده كه پيامبران بعدى به موازات تكامل بشر، در سطح بالاترى تعليمات خويش را كه همه در يك زمينه بوده القا كردهاند... قرآن كريم دين خدا را از آدم تا خاتم يك جريان پيوسته معرّفى مىكند و يك نام روى آن مىگذارد و آن «اسلام» است يعنى حقيقت دين داراى ماهيتى است كه بهترين معرّف آن لفظ اسلام است، اِنَّ الدِّينَ عِنْدَاللّهِ الاِْسْلام» (مطهرى، مقدمهاى بر جهانبينى اسلامى، ص165).
هنگامى كه به صورت عينى به مطالعه اديان مىپردازيم، عملاً با يك سلسله عناصر مشترك مواجه مىشويم كه مىتوان آنها را اصول عمومى ديندارى ناميد. آن عناصر عبارتند از: خداشناسى و يكتاپرستى، نيكوكارى و دستگيرى از ضعفا، راستى و درستكارى و دروغ نگفتن، پاكدامنى، دزدى نكردن و رشوه نگرفتن، وفاى به عهد، مراعات پاكيزگى و طهارت، عبادت و استعانت از خداوند با نماز و دعا، نيازردن حيوانات بىآزار، احترام به پدر و مادر، آنچه برخود نمىپسندى به ديگران روامدار، ميانهرو و معتدل بودن، محبت به يكديگر و خدمت به خلق، تقوى و پرهيزكارى، بىگناه را نكشتن، آباد كردن جهان، ياد كردن از مردگان با خيرات براى ارواح ايشان، اعتقاد به (نوعى) پاداش و كيفر پس از مرگ و معاش از راه درست (هيوم، 1369).
بنابراين، يكى از منابع مطالعاتى ما جهت ساخت آزمون جهتگيرى مذهبى همين مواد و عناصر مشترك اديان است.
2ـ1) تعريف دين: به نظر مىرسد در مجموعه تعاريف دو روىآورد كلى وجود دارد؛ روىآورد اول دين را با تأكيد بر تحقق آن در انسان و آثار روانشناختى و يا احيانا آثار اجتماعى آن تعريف مىكند. اين تعريف از دين با معناى لغوى فرانسوى دين يعنى «رليژيون»(26) تناسب دارد و احتمالا به همين دليل اين تعريف در ميان انديشمندان غربى بيشتر شايع است. در همين روىآورد نيز هر يك از انديشمندان به يك بُعد آن بيشتر توجه كردهاند مثلا بُعد شناختى، عاطفى و احساسى و يا ابعاد رفتارى و آثار اجتماعى آن. اين روى آورد با معانى دين در زبان فارسى و عربى كمتر انطباق دارد و با معناى «تدين» در عربى و «ديندارى» يا «دين ورزى» در زبان فارسى بيشتر منطبق است. در اين قسمت جامعترين تعريف از مايكل پترسون است. از نظر وى «دين متشكل از مجموعهاى از اعتقادات، اعمال و احساسات (فردى و جمعى) است كه حول مفهوم حقيقت غايى سامان يافته است» (پترسون و ديگران، 1367).
روىآورد دوم دين را به عنوان يك پديده مستقل از انسان در نظر مىگيرد. اين نگاه با معناى شريعت قرابت دارد و با موارد استعمال دين در زبان فارسى (مانند دين يهودى، دين اسلام و...، شما داراى چه دينى هستى؟ و...) نيز سازگار است. دين در زبان عربى در اصل به معناى جزا و طاعت است، ليكن استعمال آن در مورد قانون و شريعت (به اعتبار آنكه طاعت و انقياد در آن ملحوظ است) نيز بسيار است. از جمله در قرآن در مواردى از قبيل: (انعام، آيه 161، حج، آيه 78، بقره، آيه 256 و توبه، آيه 33) واژه دين در اين معنا به كار رفته است. بنابراين همانطور كه از كتب لغت استفاده مىشود، دين به معناى آيين، كيش و راه و روش مىآيد. در روى آورد دوم مناسبترين تعريف از ملكيان است. به عقيده وى دين عبارت است از: «مجموعه گزارههاى معتبرِ به جا مانده از مرجع يا مراجعِ فوقِ سؤال يك دين» (ملكيان، مجله نقد ونظر، ش2، 1374).
اين گزارهها مىتواند در يك متن مشخص مكتوب باشد (مانند قرآن) و يا به صورت شفاهى از طرق معتبر نقل شده باشد. به هر حال دين در اصل بر همين مجموعه گزارههاى خاص منطبق است و براى اشخاص معتقد به آن به صورت مجموعه اعتقادات، احساسات و اعمال خاص تجلى مىيابد.
3ـ1) ساختار دين: هنرى پوانكاره(27) در مذمت كاهشگرايى علم جديد، به سخره مىپرسد: آيا عالِم طبيعىاى كه فيل را از طريق ميكروسكوپ شناخته، معتقد است كه به قدر كفايت آن حيوان را مىشناسد؟... قطعا پاسخ مثبت ترديدآميز خواهد بود. همچنين مذهبى بودن پديدهاى مذهبى فقط به شرط آنكه در جهت و وجه خاصش درك شود يعنى با مقياس مذهبى مورد مطالعه قرار گيرد، آشكار مىگردد. اگر بخواهيم با مقياسهاى صرفا فيزيولوژيكى، روانشناختى، جامعهشناختى، علم اقتصاد، زبانشناختى، هنر و غيره به مطالعه دين بپردازيم در حقش به امانت رفتار نخواهيم كرد. يعنى به غفلت، گوهر يگانه و غير قابل تأويل و تقليلش را كه همانا خصلت قدسى پديده مذهبى است از دست خواهيم داد (الياده، 1372).
با عنايت به توصيه پوانكاره مبنى بر پرهيز از هر گونه تقليل گرايى دين با استفاده از مقياسهاى علوم ديگر، مىتوانيم ساختاردين را با توجه به آراء ويليام جيمز، آلستون، كينگ و ديگران به طور خلاصه در مقولات زير در نظر بگيريم:
1. نگرش ويژه به جهان: اعتقاد به عالم غيب، خداوند، موجودات فوق طبيعى و پذيرش جهان بينى عام.
2. تأثير امور ماوراء طبيعت در جهان: مشيت الهى به صورت غير ارادى در انسان به اشكال مختلف تجربه دينى، مكاشفه و رؤياهاى معنوى تحقق مىيابد.
3. جاودانگى انسان: باور به اينكه انسان داراى روح جاودانه، ازلى و ابدى است.
4. مكتوبات مقدس: كتب آسمانى و مأثورات مؤسسان دين راه و رسم ديندارى را بيان مىكنند.
5. مفاهيم رستگارى و قانون اخلاقى: كه مصوب از ناحيه خداوند است و امور اخلاقى را بيان مىكند.
6. امور مقدس: مكانها، زمانها و اشياء مقدس كه داراى آداب مذهبى خاصى هستند.
7. بعد عقلى ايمان: معرفت نسبت به عقايد دينى و سيره مؤسسان و قديسان، انديشه در دين، اسطورهها، نمادها و رمز و رازهاى آن.
8. جنبه عاطفى و احساسى ايمان: حالت نيايش، آرامش، احساسات دينى خاص مانند خوف، خشيت، بهجت... و احساس گناه.
9. جنبههاى عملى ايمان: نذر، قربانى، نماز و مناسك دينى، عبادات مختلف، رفتن به زيارتگاهها و معابد.
10. گروه اجتماعى مؤمنان: در رأس و پيشاپيش آنان روحانيان و كاهنان قرار دارند و ساير افراد متناسب با مرتبه ايمانى خود قرار مىگيرند.
4ـ1) ساختار آموزههاى اسلام: از آنجا كه طبقهبنديهاى متعدد انديشمندان اسلامى، از جهاتى مناسب با اين پژوهش نيست، با استفاده از تجارب و طرحهاى گفته شده بايد طبقهبنديى ارائه كنيم كه از يك طرف نسبتا جامع و منطبق بر مجموعه آموزههاى اسلام در مورد ديندارى يك مسلمان باشد و از طرف ديگر قابليّت كمى شدن و تبديل به يك پرسشنامه يا آزمون روانشناختى را داشته باشد.
آزمون جهتگيرى مذهبى در طبقهبندى انواع آزمونهاى روانى در مجموعه آزمونهاى شخصيت و ديگر خصوصيات عاطفى قرار مىگيرد، مانند آزمون خودشناسى، رغبتها و بازخوردها. از اينرو براى تقريب به مقصود مىتوانيم از دياگرام سلسله مراتب عوامل شخصيت كمك بگيريم (ماى لى، 1368). بهويژه بر حسب نظر آيسنك(28) و گيلفورد(29) نظام ميان عوامل شخصيت را به ترتيب از واكنشهاى اختصاصى (جزيى و معين) تا واكنشهاى عادى (رگههاى(30) سطحى)، عوامل نخستين (رگهها) و عوامل مرتبه دوم (ريختها(31)) برقرار مىسازيم (ماى لى، 1368). بنابراين احتمالاً مىتوانيم از لحاظ نظرى مجموعه ويژگيهايى كه جهتگيرى مذهبى را در يك فرد نشان مىدهد، مشابه با تحليل عوامل شخصيت و بر مبناى الگوى سلسله مراتبى ارائه كنيم.
از جهت ديگر بر مبناى تعريف سالواتور مدى(32) از شخصيت «مجموعه خصلتها(33) و گرايشها(34) كه وجوه اشتراك و تفاوتهاى رفتار روانشناختى افراد (افكار، احساسات و اعمال) را تعيين مىكند كه استمرار زمانى دارند و نيز ممكن نيست به سادگى آنها را به عنوان نتيجه اختصاصى فشارهاى اجتماعى و زيستشناختى موقتى فهم كنيم» و بر اساس دياگرامى كه از بخشهاى شخصيت عرضه مىكند.
نمودار دياگرام بخشهاى مختلف شخصيت
مىتوانيم «ايمان» را به عنوان گرايش هستهاى در جهت گيرى مذهبى بدانيم كه در حقيقت كليد واژه اصلى ديندارى در متون دينى نيز هست (آذربايجانى، 1375).
حال اگر با تحليل متون دينى اسلام (قرآن و روايات معتبر)، واژه ايمان و كلمات داراى ميدانهاى معنايى نزديك به آن مانند «اسلام»، «تقوى»، «دين»، «هدايت» را بررسى كنيم و مجموعه رفتارها و رگههايى (خصايل) كه از يك مؤمن يا ديندار متوقّع است را ملاحظه نماييم، مىتوانيم به مقصود مورد نظر در اين پژوهش نزديك شويم. به عقيده نگارنده دستهبندى مورد نظر مىتواند به صورت كلى ارائه گردد:
در اين طبقهبندى «ايمان» گرايش هستهاى است كه جهتگيرى كلى زندگى را مشخص مىكند و در سه حوزه اساسى دين يعنى اصول دين، فروع دين و اخلاق ظهور و بروز مىيابد. مقولات اساسى كه مجموعه ويژگيهاى مؤمن از ديدگاه اسلام در آن قرار مىگيرد، عبارتند از: انسان و خدا، انسان و آخرت، اولياى دين، انسان و دين، بدن و قواى زيستى، امور اقتصادى، روابط اجتماعى، خانواده، انسان و طبيعت، و بالاخره اخلاق فردى. اين مقولات در حقيقت عامل مرتبه دوم شخصيت است كه هر يك مجموعهاى از رگهها و خصايل نزديك به هم را در خود جاى مىدهد (در نمودار بالا مشخص شده).
همانطور كه غريزه جنسى و پرخاشگرى هسته نظريه شخصيت از ديدگاه فرويد و خودشكوفايى يا تحقق خود هسته نظريه مزلو و راجرز است (مدى، 1989)، در اينجا نيز مىتوانيم «ايمان» را به عنوان هسته نظريه شخصيت كه جهتگيرى مذهبى را سامان مىدهد در نظر بگيريم و بپذيريم. بديهى است كه اثبات و تبيين اين نظريه نيازمند مباحث تفصيلى است كه از حوصله اين مقال خارج است.
5ـ1) آزمونهاى مذهبى: برخى بر اين اعتقادند كه مباحث دينى و روانشناسى علمى را نمىتوان با يكديگر قابل مقايسه دانست. ممكن است مشابهتى بين مطالب وجود داشته باشد، ولى به لحاظ روششناسى، دادهها از دو فرايند متفاوت فراهم آمدهاند و نمىتوان آنها را به يكديگر ارجاع داد. از طرف ديگر، نظام دينى، بيش از هر چيز يك سبك زندگى است و بنابراين مطالب آن كلّيتر و جامعتر از آن است كه بتوانيم آن را در قالب يك نظريه روانشناختى به معناى امروزى ارائه دهيم. ون كام(35)، مرتن(36)، و آدن(37) قاطعيّت بيان مىكنند كه ابعاد معنوى را نمىتوان از طريق روانشناسى توضيح داد يا آنها را در قالب موضوعهاى روانشناختى عرضه و يا يكى را جايگزين ديگرى كرد، اما مىتوان معنويت را به عنوان مكمّل و گسترش دهنده علم در نظر گرفت (پروپست، 1988).
در مقابل، بسيارى از روانشناسان عملاً دين و پديدارهاى دينى را وارد عرصههاى علمى و كمّى كردهاند و بدون اينكه مدعى احاطه و ارائه آن به طور جامع و كامل باشند، مقياسها و آزمونهايى را جهت اندازهگيرى ابعاد مختلف دين عرضه كردهاند. بديهى است همانطورى كه در مقولاتى مانند هوش، شخصيت و... آزمونهاى روانى و ابزار سنجش سير تحولى ـ تكاملى خود را طى كرده است، در زمينه آزمونهاى مذهبى نيز همين روند مشاهده مىشود. در اينجا روشهاى مختلف آزمونهاى مذهبى را مرور مىكنيم:
روشهاى غير مستقيم: مانند شمارش تعداد افرادى كه عضو گروهها يا انجمنهاى مذهبى بودند، فعاليتهاى كليسايى، حضور در كليسا در روزهاى يكشنبه، خواندن كتاب مقدس و ادعيه و ... . (آلپورت، 1937). كوك(38) و سليتز(39) روشهاى سنجش غيرمستقيم را شامل اين موارد مىدانند: گزارش شخصى در مورد باورها، احساسات و رفتار (بدون سؤال كردن)؛ واكنشها و تعابير فرد كه مرتبط با باز خورد مذهبى است؛ مشاهده رفتارهاى آشكار فرد و استنباط باورها و عقايد وى ؛ كنشهاى فرد در مورد انجام تكاليف مذهبى و نيز سنجش واكنشهاى فيزيولوژيكى فرد در قبال موضوعاتى كه پيش زمينه اعتقادى دارند.
پرسشنامههاى ابتدايى: استفاده از پرسشنامه از جمله قديمىترين روشهاى مطالعه روانشناسى مذهب به شمار مىرود. در دهههاى 1950 و 1960 در امريكا حدود 46% مطالعات و تحقيقات در اين زمينه به روش پرسشنامه اختصاص داشت. (كلاسنر، 1964). پرسشنامه به دو صورت انجام مىپذيرد: كوتاه و بلند. در پرسشنامه كوتاه يكى دو سؤال مطرح مىشود مانند: آيا به خدا و زندگى پس از مرگ ايمان داريد؟ چقدر به كليسا مىرويد؟ استارباك(40) و ليوبا(41)، جمعى از دانشمندان مشهور امريكايى را در رشتههاى مختلف به عنوان نمونه برگزيد و با نوشتن نامه سؤالات فوق را از آنان پرسيد و به تحقيق و مطالعه خود ادامه داد.
در پرسشنامه بلند ويژگيهاى روانشناختى مختلف مورد سؤال واقع مىشود. اين پرسشنامه، از پرسشنامه كوتاه با ارزشتر است، زيرا تعداد سؤالات بيشتر است و در نتيجه اعتبار و پايايى آن بيشتر خواهد بود. (ولف، 1991).
آزمون ترستون: چاو(42) و ترستون(43) با استفاده از روش پايايى دو نيمهاى و اسپيرمن چند پرسشنامه تنظيم كردند كه برخى 45 سؤال داشت و روانشناسان مذهبى در پژوهشهاى خود از آنها استفاده كردهاند. پرسشنامههاى «مقياس نگرش به خدا»(44) و «نگرش به كتاب مقدس(45)» آنها از آن جملهاند.
تحليل عاملى و چند محورى يا يك محورى بودن عقايد مذهبى: برخى با استفاده از تحليل همبستگيهاى موجود ميان اجزاء يا مادههاى يك پرسشنامه يا آزمون، تركيب عاملى مواد را تعيين مىكنند و با توجه به ضريب عاملى هر ماده مىتوان به نامگذارى عاملها و تركيب عاملى يك مجموعه كه در اصل پديدههاى كمّى و آمارى هستند، پى برد. در مقابل، برخى معتقدند كه مذهبى بودن، عاملى مشخص و يگانه در رفتار و اعتقادات آدمى است. ترستون دريافت كه نشانههاى رفتارى از قبيل شركت در مراسم كليسا، اعتقاد به خدا و انجام اعمال مربوط به روز يكشنبه با همديگر تشكيل يك مجموعه روانى و اجتماعى رامىدهند كه همان سنت گرايى يا مذهبى بودن است (ترستون 1934 به نقل از ولف، 1991).
آزمون آلپورت: آلپورت (1950) جهتگيرى مذهبى درونى و بيرونى را مورد سنجش قرارداد و پرسشنامهاى بيست مادهاى جهت آزمون تنظيم كرد. آلپورت، جهتگيرى مذهبى درونى را چنين توضيح مىدهد: اين افراد انگيزه اصلى اعتقادات خود را به صورت انتزاعى از مذهب مىدانند، نيازهاى ديگر اين افراد كه در درجه دوم اهميت است عقايد و مذهبِ آنها را تحت تأثير قرار نمىدهد. بر آورده شدن اين نيازها را هم در ضمن اعتقادات مذهبى ممكن مىدانند. افراد مذهبى با اين ويژگى سعى دارند كه مذهب مورد اعتقاد خود را درونى سازند و آن را در زندگى خود به كمال برسانند و دستورهاى مذهبى را هم هر چه كاملتر انجام دهند. اينها افرادى هستند كه با الگوى رفتارى و اعتقادى مذهبشان زندگى مىكنند (آلپورت وراس، 1967 به نقل از ولف، 1991). بر اساس نظريه آلپورت، مذهب درونى مذهبى فراگير، درونى و داراى اصول سازمان يافته است. در حالى كه مذهب بيرونى، امرى خارجى و ابزارى است كه براى ارضاى نيازهاى فرد از قبيل مقام و امنيت مورد استفاده قرار مىگيرد. البته آلپورت تصور مىكرد دو جهتگيرى مختلف مذهبى در دو بعد متضاد يك پيوستار قرار مىگيرند.
مدلهاى چند بعدى آزمون باورها و رفتارهاى مذهبى: بسيارى از روانشناسان مذهبى ديدگاه چند بعدى را در جهتگيرى مذهبى تأييد مىكنند. و ون هو گل(46) سه جزء مهم را در مذهبى بودن تشخيص داد: 1) جزء سنتى يا تاريخى(47) كه عمدتا به حواس، تجسم ذهنى و حافظه بستگى دارد و در دوران كودكى ايجاد مىشود. 2) جزء عقلانى يا نظاممند(48) كه همراه با ايجاد توانمندى براى تفكر و انديشه و توانايى براى مباحثه و تفكر انتزاعى به وجود مىآيد و دارنده آن، ويژگيهاى منطقى و كلامى دارد. 3) شهودى و ارادى(49) كه نمايانگر پختگى تجارب درونى و اعمال بيرونى است (ولف، 1991).
به نظر مىرسد در جزء سوم، تلفيق ابعاد شهودى و ارادى به معناى اعمال خارجى چندان قابل توجيه نباشد و از اينرو پرات(50) طرح چهار عنصرى ارائه كرده است: سنتى، عقلانى، عرفانى و عملى يا اخلاقى.
گلاك(51) يك طرح پنج جزئى ارائه داده كه بسط بيشترى دارد: مناسكى (آيينها و اعمال مذهبى)، منطقى و عقلى (معرفت يا دانش مذهبى)، ايدئولوژيكى (التزام به باورهاى مذهبى)، تجربى (ناظر به احساسهاى مذهبى) و پيامدى يا كاربردى (تأثير كلى مذهب بر زندگى) (ولف، 1991).
جدول: 1) عناصر و جنبههاى مختلف مذهب از نظر هوگل، گلاك و پرات
هوگل پرات گلاك
1. سنتى ـ تاريخى 1. سنتى 1. مناسكى (اعمال مذهبى)
2.عقلىـمنطقى(كلامى) 2. عقلانى 2. منطقى وعقلى (دانش مذهبى)
3. شهودى ـ ارادى 3. عرفانى 3. تجربى (احساسهاى مذهبى)
4.عملى(اخلاقى) 4. ايدئولوژيكى (التزام بهباورهاى مذهبى)
5. پيامدى (كاربرد مذهب در زندگى)
فالكنر(52) و ديونگ(53) با تعريف ابعاد پنجگانه گلاك به صورت عملياتى، براى هر كدام چهار يا پنج سؤال در مقياسهاى جداگانه تنظيم كردند و با استفاده از روش مقياس سازى تراكمى، همبستگى ميان مقياسها را از 36% تا 58% به دست آوردند. (ولف، 1991).
برخى روشهاى ديگر: از روش «تحليل محتوا(54)» براى بررسى محتواى آشكار پيامهاى موجود در يك متن استفاده مىكنند. كو(55) از اين روش جهت تحليل محتواى 1100 دعا و سرود روحانى استفاده كرد تا عوامل خلق و خويى را در تجارب مذهبى شناسايى كند (براون، 1987).
«مطالعه بالينى فرد(56)» روش ديگرى است كه براى مطالعه افرادى كه شديدا متعهد و ملتزم به مذهب هستند (مانند روحانيون) استفاده شده است. (باورز، 1968)
روش «فراتحليل(57)» مقالات و مطالعات منتشر شده در زمينه مذهب، جديدترين روش مورد علاقه پژوهشگران است. مثلاً براى نشان دادن اينكه ايثارگرى يكى از مهمترين مؤلفههاى وابسته به جهتگيرى درونى مذهبى است از اين روش استفاده شده است؛ برگين(58) نيز با استفاده از اين روش نشان داد تأثير مذهب بر تقويت بهداشت روانى بسيار زياد است. هدف فراتحليل شيوهاى براى تركيب تحقيقات گذشته با استفاده از روشهاى آمارى است. گلاس (1977) فرا تحليل را چنين توضيح مىدهد: روى آوردى كه به ادغام و تركيب تحقيقات تحت عنوان «فراتحليل» توجه دارد چيزى بيش از روشى براى تحليل دادهها نيست كه در آن دادههاى متعلق به تجارب افراد به صورت كمّى خلاصه مىشود... اصل اساسى و عملى در فرا تحليل عبارت است از: تركيب نتايج تحقيقات مختلف و متعدد و استخراج نتايج جديد و منسجم و حذف آنچه موجب سوگيرى در نتايج نهايى است (دلاور، 1374). سنجش آيينها و نمادهاى مذهبى نيز روش ويژهاى است كه به مراسم و اماكن مذهبى توجه دارد. گريفيت(59) و ديگران نشان دادند كه مشاركت در مراسم مذهبى و عبادات (مانند نماز) نتايجى مانند روان درمانگرى رسمى در پى دارد. تخليه هيجانى و شركت در مراسم جمعى مذهبى باعث كاهش تنش و رهايى از پريشانىهاى عاطفى مىگردد. فضاى روان شناختى اماكن مقدسه و معمارى مذهبى (ساختار فيزيكى اماكن مقدسه)، سبب بروز تصويرپردازيهاى ذهنى خاصى در افراد مىگردد كه بيانگر پيچيدگى نظام مفهومى انديشهها، باورها، ارزشها و احساسهاست. عبادتگاههاى مذهبى هشيارانه برخى ارزشهاى خاص را از طريق سبك معمارى خود تقويت مىكنند (لوين 1996 به نقل از جان بزرگى، 1378).
آزمونهاى مذهبى در ايران: عليرغم وجود فرهنگ قوى مذهبى در ايران، ابزار سنجش مذهبى قبل از انقلاب اسلامى سال 1357 بسيار اندك است كه احتمالاً به علت توجه اندك به روانشناسى از بعد پژوهشى است.
.I پرسشنامه نگرش مذهبى توسط احمدى علوان آبادى (1352) ساخته شده و بر مبناى فرافكنى است. اين پرسشنامه مشتمل بر بيست پرسش پركردنى و پنج سؤال حكايت است.
.II پرسشنامه نگرشسنج مذهب كه توسط گلريز (1353) تهيه شده و برداشتى از آزمون آلپورت است. داراى 25 سؤال است و پايايى آن از طريق همبستگى با آزمون آلپورت 80% به دست آمده است.
.III پرسشنامه خودشناسى و چارچوب مذهبى (اسلامى) ـ اجتماعى به وسيله جان بزرگى (1378) ارائه شده. منابع آن قرآن و نهجالبلاغه است و داراى صد سؤال است. (چهل ماده آن مربوط به آزمون كتل و براى تشخيص اضطراب است). پايايى آن 77/0 از طريق آلفاى كرونباخ به دست آمده و عامل گرايش به مذهب و عدم آن را مىسنجد.
.IV مقياس اندازهگيرى نگرش مذهبى توسط خدايارى فرد و ديگران (1378) تهيه شده و داراى 44 سؤال است. آلفاى كرونباخ، پايايى آن را 96/0 نشان مىدهد. اين پرسشنامه نگرش مذهبى را در شش مقوله عبادات، اخلاقيات، اثر مذهب بر زندگى، مباحث اجتماعى، باورها و رابطه علم و دين مىسنجد.
.V مقياس جهتگيرى مذهبى كه به وسيله بهرامى (1378) ساخته شده و اعتبار آن با روش دو نيمهسازى گاتمن 91/0 گزارش شده است. اين آزمون در نهايت با 45 سؤال، موضوعاتى نظير اعتقاد به خدا و روز جزا، اعتقاد به يارى نيازمندان و... در پنج مقوله رابطه انسان با خدا، با خويشتن، با ديگران، با دنيا و با آخرت ترسيم شده است. پرسشنامههاى مذهبى ديگرى نيز توسط جامعهشناسان تهيه شده كه از آنها صرفنظر مىكنيم.
2) روش تحقيق
اين تحقيق به طور كلى از نوع تحقيقات بنيادى (در مقابل تحقيقات كاربردى) است كه هدف آن استخراج و اكتشاف ديدگاه اسلام درباره جهتگيرى مذهبى است. در اين بخش با روش كتابخانهاى اطلاعات مورد نياز از منابع اسلامى (قرآن و روايات معتبر) گردآورى مىشود.
در تقسيمبندى ديگر مىتوان روش تحقيق در اين پژوهش را از نوع «توصيفى»(60) (در مقابل روش تحقيق تاريخى، تجربى، علّى و...) دانست كه با استفاده از منابع معتبر اسلام (قرآن و احاديث)، آموزههاى اسلام در مورد موضوع جهتگيرى مذهبى و خصوصيات لازم براى يك فرد مؤمن و ديندار به صورت توصيفى جمع آورى، دسته بندى و تلفيق شده است.
از آنجا كه محصول نهايى اين پژوهش، تهيه و ارائه يك پرسشنامه يا آزمون جهتگيرى مذهبى است كه مستلزم ارزيابى اعتبار و پايايى آن به صورت ميدانى است، مىتوانيم روش تحقيق در بخش دوم پژوهش را «زمينهيابى»(61) يا روش تحقيق پيمايشى بدانيم. «تحقيق زمينه يابى به منظور كشف دادهها يا اطلاعاتى به كار برده مىشود كه از طريق آنها مىتوان روابط بين متغيرها را مورد بحث و بررسى قرار داد... تحقيق زمينه يابى غالباً زمانى به كار برده مىشود كه محقق قصد جمعآورى اطلاعاتى، نظير درصد افرادى كه موافق يا مخالف يك عقيده مشخص هستند، را دارد... در روشهاى زمينهيابى براى جمعآورى اطلاعات از كليه آزمودنيهاى يك نمونه، از ابزار جمعآورى اطلاعات (مصاحبه يا پرسشنامه) استفاده مىشود» (دلاور، 1373).
هرچند در اين پژوهش هدف كشف رابطه ميان متغيرها نيست، امّا براى اعتباريابى پرسشنامه بايد تقريبا تمام مراحل روش زمينه يابى را انجام دهيم. يعنى پس از تدوين پرسشنامه، ابتدا در يك نمونه جمعيتى محدود، پرسشنامه را پيش آزمون كنيم و سپس بعد از انجام اصلاحات، آن را در نمونه وسيعترى اجرا كرده و دادههاى تحقيق را تحليل و ارزيابى كنيم.
1ـ2) جامعه آمارى: در اين تحقيق، جامعه آمارى، دانشجويان دانشكدههاى علوم تربيتى و زبان در مقطع كارشناسى دانشگاه تهران و دانشجويان مقطع كارشناسى دانشگاه آزاد تهران واحد شمال و طلاب سالهاى اول تا ششم حوزه علميه قم است. كه در سال تحصيلى 80-1379 در اين مراكز علمى مشغول به تحصيل بودند.(62)
2ـ2) گروههاى نمونه: با توجه به آنكه هدف اصلى پژوهش، ارزيابى پايايى و اعتبار آزمون به صورت عملى و ميدانى است، تمركز بيشتر در مورد استخراج همسانى درونى آزمون به وسيله ضريب آلفاى كرونباخ و نيز مقايسه گروههاى حوزوى و دانشگاهى براى بررسى اعتبار آزمون بوده است. بر اين اساس گروههاى نمونه به صورت تصادفى از دانشگاه تهران (دانشكدههاى علوم تربيتى و زبان)، دانشگاه آزاد (واحد تهران شمال) و طلاب حوزه علميه قم (سه مدرسه) انتخاب شدهاند. شايان ذكر است كه در اين پژوهش صرفا ساخت آزمون مورد نظر است و هنجاريابى آن در سطوح مختلف مىتواند به عنوان مراحل بعدى پژوهش در نظر گرفته شود.
3ـ2) تدوين پرسشنامه: پس از جمعآورى اطلاعات و مواد خام مورد نياز و بررسى و دستهبندى آنها، مراحل ذيل جهت تدوين پرسشنامه به صورت علمى طى شد:
.I تهيه مقولات: با نگاهى به كارهاى گذشته و آزمونهاى مذهبى، مهمترين و مشهورترين مقوله بندىهاى مذهب از هوگل، پرات و گلاك است كه دراين بين ابعاد پنجگانه گلاك (مناسكى، عقلى، تجربى، ايدئولوژيكى و پيامدى) كاملتر از موارد ديگر است، ليكن به جهت عدم جامعيت آن (ابعاد اخلاقى را در بر نمىگيرد) و تداخل برخى ابعاد (مانند ايدئولوژيكى و پيامدى)، از اين طبقه بندى صرفنظر كرديم. با توجه به آزمونهاى مذهبى داخلى (متناسب با اسلام و فرهنگ بومى) و بويژه با عنايت به آموزههاى اسلام، به نظر مىرسد، مقولات دهگانه تا حدى مىتواند مقصود مورد نظر را تأمين كند. اين مقولات از حرف A تا Jمشخص و از يكديگر متمايز شدهاند:
1. رابطه انسان و دين به طور كلىA
2. مقوله رابطه انسان و خداB
3. رابطه انسان و آخرتC
4. اولياى دينD
5. اخلاق فردىE
6. روابط اجتماعىF
7. معيشتG
8. خانوادهH
9. ابعاد جسمىI
10. انسان و طبيعتJ
.II تهيه سؤالات هر مقوله: با توجه به منابع اسلامى (آيات و روايات) و با عنايت به اينكه هر يك از مقولات به طور تقريبى چه وزنى از جهتگيرى مذهبى و ديندارى را در منابع اسلامى به خود اختصاص مىدهد تعداد سؤالاتى از 5 تا 17 ماده براى هر يك از مقولات تدوين شد و مجموعاً 90 ماده حاصل گشت.
.III تدوين پرسشنامه نود سؤالى: در اين مرحله با تركيب تصادفى سؤالات و درهم ريختن آنها، در مجموع، يك پرسشنامه نود سؤالى تهيه شد ضمناً هر سؤال به صورت چهارگزينهاى از كاملاً موافقم تا كاملاً مخالفم در پاسخنامه درج شده است.
.IV ارزيابى اعتبار محتوا: به منظور بررسى اعتبار محتواى پرسشنامه و اينكه آيا اين پرسشنامه يا آزمون نمونههاى معرف از حوزه رفتار مورد نظر (جهتگيرى مذهبى اسلامى) را در بر مىگيرد و از جامعيت لازم برخوردار است يا نه؟ پرسشنامه را به همراه يك برگه نظر سنجى چهارگزينهاى براى ده مقوله به صورت جداگانه و يك سؤال كلى براى سنجش كلى پرسشنامه، براى پانزده نفر از كارشناسان مباحث اسلام (اساتيد حوزه علميه قم) فرستاده شد كه اعتبار محتوايى آن در حدود 775/0 ارزيابى گرديد.
.V پرسشنامه هفتاد سؤالى: پس از بررسى پايايى پرسشنامه نود سؤالى به وسيله ضريب آلفاى كرونباخ در يك نمونه 175 نفرى از طلاب و دانشجويان، تعدادى از سؤالات حذف گرديد و در نهايت يك پرسشنامه هفتاد سؤالى به وجود آمد كه جهتگيرى مذهبى را در دو مقوله كلى عقايد ـ مناسك و اخلاقيات مىسنجد.
تعدادى از سؤالات پرسشنامه نهايى بدينقرار است:
1. من راه خوشبختى و سعادت خود را فقط در دين مىجويم.
2. هميشه نسبت به وعدهها و قولهايى كه مىدهم پاىبندم.
3. لزومى ندارد همسر مورد انتخاب من حتما مذهبى باشد.
4. دين باعث گسترش خرافات در ذهن انسان مىشود.
5. نسبت به حيات پس از مرگ ترديد دارم.
6. در صورتى كه مسافر يا مريض نباشم، در ماه رمضان روزه مىگيرم.
3) تجزيه و تحليل آمارى
1ـ3) توصيف دادهها: ميانگين، انحراف استاندارد و ساير مشخصات نمرات عامل (1(R، (2(R و (R)براى سه گروه اصلى (حوزه علميه قم، دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد تهران ـ شمال) در جدول زير مشخص شده است:
جدول 2) توصيف دادههاى آمارى به تفكيك گروهها
نتايج مندرج در جدول 2 در مورد عامل (1(R (عقايد - مناسك) نشان مىدهد كه گروه حوزه علميه بالاترين نمرات و گروه دانشگاه آزاد پايينترين نمرات را به دست آورده است. (به ترتيب 23/149،95/131 و 59/125). به دليل متغير بودن حجم نمونه سه گروه، مقايسه انحراف استاندارد و واريانس سه گروه امكانپذير نيست.
در مورد عامل (2(R (اخلاق) ميانگين نمرات در سه گروه بسيار نزديك به هم است (به ترتيب 95/78، 25/78 و 50/76). انحراف استاندارد سه گروه نيز نزديك به هم (06/8، 62/8 و 06/9) است، اما واريانس آنها از حوزه علميه كمترين مقدار و دانشگاه آزاد بالاترين مقدار است (به ترتيب 08/65، 32/74 و 08/82). به طور احتمالى مىتوان گفت پراكندگى نمرات نيز همين ترتيب را دارد، اما به دليل تفاوت حجم نمونهها نمىتوان قضاوت قاطع كرد.
در مورد عامل (R) (جهتگيرى مذهبى اسلامى) ميانگين نمرات گروه حوزه علميه بالاترين مقدار و دانشگاه آزاد پايينترين مقدار است (به ترتيب 44/228، 78/209 و 40/203).
در مورد پراكندگى نيز علىرغم اختلاف حجم نمونهها، به دليل تفاوت قابل ملاحظه ميان انحراف استاندارد سه گروه (63/16، 71/23 و 09/27) و واريانسهاى سه گروه (8/276، 3/562 و 2/734) مىتوان گفت پراكندگى نمرات جهتگيرى مذهبى در گروه نمونه حوزه علميه كمتر از دانشگاه تهران و هر دو كمتر از دانشگاه آزاد تهران ـ شمال است. قضاوت دقيقتر پس از تحليل نتايج روشن خواهد شد.
2ـ3) بررسى اعتبار آزمون: براى بررسى اعتبار آزمون، از اعتبار سازه استفاده شده است. اعتبار سازه در اين جا بيانگر اين است كه آزمون بتواند تفاوت بين گروهها را نشان دهد و آنها را از هم متمايز سازد. به اين منظور ميانگين نمرات آزمودنىها را در سه گروه مستقل (حوزه علميه قم، دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد) در مورد هر يك از عاملهاى (1(R، (2(R و (R) با هم مقايسه شد. در اين جا از روش تحليل واريانس يك طرفه استفاده شده است. نتايج در جدول 3 آمده است:
جدول 3) تحليل واريانس يكطرفه براى سه گروه نمونه
همانطور كه جدول نشان مىدهد، در مورد عامل (1(R هر سه گروه، دو به دو، تفاوت معنادار دارند (در سطح معنا دارى (000/0= a). در مورد عامل (2(R تفاوت معنا دارى مشاهده نمىشود (حتى در سطح معنادارى (05/0 a<). در مورد عامل (R) نيز تفاوت معنادار وجود دارد (در سطح معنادارى (000/0=a).
براى تفكيك معنادارى سه گروه به صورت متمايز از آزمون مقايسههاى چندگانه شفه استفاده مىكنيم. نتايج در جدول 4 آمده است.
جدول 4) مقايسههاى چند گانه شفه
در مورد (1(R (عقايد - مناسك) ميان هر سه گروه، دو به دو، تفاوت معنا دار وجود دارد (در سطح معنا دارى (ضريب آلفا معادل 000/0) و (ضريب آلفا معادل 044/0) در مورد (2 (R(اخلاق) هيچ گونه تفاوت معنا دار مشاهده نمىشود (ضريب آلفا بزرگتر از 05/0). در مورد (R)(جهتگيرى مذهبى اسلامى) در ميان گروههاى 1و 2(حوزه و دانشگاه تهران)، همچنين 2 و 3(حوزه و دانشگاه آزاد) تفاوت معنادار وجود دارد. اما ميان گروههاى 2و 3(دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد) تفاوت معنادار مشاهده نمىشود (ضريب آلفا بزرگتر از 05/0).
3-3) پاسخ به سؤال اصلى پژوهش. سؤال: آيا مىتوان آزمونى (پرسشنامهاى) كه حائز شرايط علمى يك مقياس روان شناختى است و جهتگيرى مذهبى اسلامى افراد را مىسنجد، ارائه كرد؟
يافتههاى سه گانه پژوهش، به اين سؤال پاسخ مثبت مىدهند:
1. نتايج نظرات كارشناسان اسلامى اعتبار محتواى مقياس را ثابت مىكند (ميانگين نمرات كارشناسان به پرسشنامه به صورت درصدى = 775/0).
2. پايايى آزمون به وسيله آلفاى كرونباخ براى مقياس 1R (عقايد ـ مناسك) در حد بالا (ضريب آلفا معادل 947/0) و براى مقياس 2R (اخلاق) د رحد خوب (ضريب آلفا معادل 793/0) به دست آمد و از مجموع اين دو مقياس، آزمون R (جهتگيرى مذهبى اسلامى) كه مقولات عقايد، مناسك و اخلاق مبتنى بر ديدگاههاى اسلامى را مىسنجد به دست مىآيد.
3. اعتبار سازه مبتنى بر ايجاد تفاوت معنادار ميان گروههايى است كه در مورد اين ملاك خاص بايد متفاوت باشند. از آنجا كه شواهد بيرونى، تفاوت ميان طلاب و دانشجويان را در زمينه جهتگيرى مذهبى اسلامى نشان مىدهد؛ جدول 3 (تحليل و اريانس يك طرفه) و جدول 4 (مقايسههاى چند گانه شفه) اعتبار سازه را تأييد مىكند. در مورد عامل 1 R(عقايد - مناسك) تفاوت ميان طلاب حوزه علميه قم با دانشجويان دانشگاه تهران و همچنين با دانشجويان دانشگاه آزاد معنادار است (ضريب آلفا معادل 000/0). در مورد R(جهتگيرى مذهبى اسلامى) نيز تفاوت ميان طلاب حوزه علميه قم با دانشجويان دانشگاه تهران و همچنين با دانشجويان دانشگاه آزاد معنادار است. (ضريب آلفا معادل 000/0).
بنابراين پاسخ سؤال اصلى پژوهش مثبت است و اعتبار و پايايى آزمون نشانه آن است كه حائز شرائط علمى يك مقياس روانشناختى است.
4-3) تفسير نتايج: همانطور كه در تحليل نتايج اشاره شد، جهتگيرى مذهبى اسلامى طلاب (به ويژه در بخش عقايد - مناسك) بالاتر از دانشجويان گزارش شده است. در تفسير روان شناختى اين تفاوت به چند موضوع مىتوان اشاره كرد:
الف) از نظر انگيزشى، طلاب به ويژه در سالهاى اوليه تحصيل با انگيزه خاص فراگيرى اصول ديندارى به محيط حوزه وارد مىشوند و البته مطابق نظريه ميدانى لوين،(63) رفتار (و همچنين باورها و باز خوردها) به واسطه ميدانى كه در آن وجود دارد شكل مىگيرد. (خداپناهى، 1376).
ب) مطابق نظريه يادگيرى اجتماعى باندورا،(64) طلاب بيشتر در معرض مشاهده، تقليد و الگوگيرى از رفتارها و افرادى هستند كه از نظر جهتگيرى مذهبى و ديندارى در سطح بالاترى قرار دارند. (همان).
ج) برخى از پديدار شناسان دينى مانند ديلتاى، دين پژوهى را مشغلهاى مىدانند كه به رشد دينى پژوهشگر هم مدد مىرساند (خرمشاهى، 1372). از اينرو اگر حوزه علميه و محل تحصيل طلاب را محل پژوهشهاى دينى بدانيم، مىتوانيم بگوييم همين امر در شرايط مساوى به ديندارى بيشتر طلاب مىانجامد.
منابع فارسى
ـ آذربايجانى، مسعود (1375)، انسان مطلوب از ديدگاه اسلام و روانشناسى، مجله حوزه و دانشگاه، ش9، قم: پژوهشكده حوزه و دانشگاه.
ـ احمدى علوان آبادى، احمد (1352)، مقايسهاى در طرز فكر مذهبى كلاسهاى سوم و دبيرستانهاى اسلامى و غيراسلامى، پاياننامه كارشناسى ارشد، دانشگاه تهران.
ـ الياده، ميرچا (1372)، رساله در تاريخ اديان، ترجمه جلال ستارى، تهران: سروش.
ـ اليان، ميرچا (1374)، فرهنگ و دين، ترجمه زيرنظر بهاءالدين خرمشاهى، تهران: طرح نو.
ـ بهرامى احسان، هادى (1378)، بررسى مؤلفههاى بنيادين سازشيافتگى در آزادگان ايرانى، پاياننامه دكترى روانشناسى تربيت مدرس تهران.
ـ پترسون، م. و ديگران (1376)، عقل و اعتقاد دينى، درآمدى بر فلسفه دين، ترجمه احمد نراقى و ابراهيم سلطانى، تهران: طرح نو.
ـ جانبزرگى، مسعود (1378)، بررسى اثربخشى روان درمانگرى كوتاهمدت...، پاياننامه دكترى روانشناسى، تهران: تربيت مدرس.
ـ خداپناهى، محمدكريم (1376)، انگيزش و هيجان، تهران: سمت.
ـ خدايارى فرد، محمد و ديگران (1378)، تهيه مقياس اندازهگيرى اعتقادات و نگرش مذهبى دانشجويان دانشگاه صنعتى شريف، تهران: دانشگاه صنعتى شريف.
ـ خرمشاهى، بهاءالدين (1372)، دينپژوهى، دفتر اول، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى.
ـ دلاور، على (1373)، روشهاى تحقيق در روانشناسى و علوم تربيتى، چاپ نهم، تهران: انتشارات پيام نور.
ـ گلريز، گلشن (1353)، پژوهشى براى تهيه نگرش مذهبى و رابطه بين نگرش مذهبى با ساير باز
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان شمس آبادی ، خیابان پارس دوم ، مجتمع مریم ، واحد 46
تلفن : 32347879 - 031